😍my dear life😍

۲۸ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

صدق الله العلی العظیم :))

سلام خدمت دوستان همراهان گرامی 😁😁😁

 

ان شاءالله که حالتون خوب باشه 😍🤲🏻

 

دیروز درگیر خرگوش درست کردنو تخم رنگ کردن بودم ولی امروز باز پاک کردم دوباره کشیدم 😄😂درگیر بودم با خودم

 

از صبح پاشدم چیزی نخوردم قراره با مامان بریم بیرون وسایل مورد نیاز بخریم🤩😂🤩

 

برنامه ریختم برا درسا ولی تو خونه تکونی نشد بخونم از اونجایی هم که وقتی عید بشه چهار روز بعدش عیده قرار بود بریم روستا که نشد عید فطر میریم 

 

و اینکه دیدم همتون دارین از آنچه گذشت 1401 میگین 

 

سال 1401 ‌خب برای من به شخصه سخت گذشت 

 

انقدر که همچی درهم برهم بود تا میخواستم یک اتفاقو بفهمم پشت سرهم میومد انگار یه بارونی میومد که قطع نمیشد 

 

سالی بود که حقیقتا از خیلی چیزا بدم میومد حتی از خودم

 

یک جاهایی خیلی کم میاوردم مغزم اتصالی میکرد همه چی بهم میریخت 😂

 

اما به غیر از غم و غصه هایی که امسال داشت یه شرینیام بود که حال آدمو خوب میکرد 😍نمیشه فقط بگم امسال زهرمار بود 🙄😅😅

 

آنچه که به من گذشت ..سخت بود از خونه تا درسها و همکلاسی و افکار و عقاید و شکست و موفقیت همه چی مثه یه دارکوب تو مخ من شد ولی خداروشکر تموم شد 🙂👋🏻

 

401 بری دیگه برنگردی 😂😂😂

 

و اماااااااا تصمیماتی امسال دارم براتون بگم 😃😃😃

 

اینکه....

 

افزایش اعتماد به نفس میدونم اعتناد به عرشم ولی بیشتر میکنم😂😁

 

دوم تصمیم دارم تو تابستان کلاس طراحی و یک زبان دیگه برم من فک میکردم زبان انگلیسی خیلی سخته چرا انقدر آسونه خب من حوصلم نمیکشه در این راحتی😐😐😑

 

دوم قرآن حفظ کنم چون تاثیرشو دیدم میخوام مجدد برای حفظ اقدام کنم تا حالا دو سه باری شروع کردمو ول کردم 

 

دیگه شاید ورزش بلند بشم انقدر نگن بچه ابتدایی احساس میکنم بقیه فک میکنن با یه بچه کلاس ششمی طرفن چیکار میکنین انقدر دراز و کشیده میشین 🤔🤔🤔

 

اما تصمیم بعدی دارم یادم نمیاد 

 

خدایا کمک کن من همینارو انجام بدم من 😁😍😂

 

سالی با ایمان تقوا عمل صالح در پیش داشته باشید 

 

یه پست دیگه دارم ... بعد سال تحویل🤩

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

تجربیات من🌱

از تجربیات آشپزیم بگم براتون یه روز ظهر ماکارونی میخواستم بپزم که اگه مامانم نمیرسید ماکارونی هارو با یه پارچ روغن میخوردیم ولی بازم روغنش زیاد بود دیگه کسی نتونست خیلی بخوره 

 

از نیمرو درست کردم مثلا میخوام برگردونم هم پفش میخوابه هم طلایی طلایییی که شبیهه ته دیگ میشه 

 

از اینکه مامانم میگه مواظب باش غذا نسوزه زیرشو خاموش کن که یا میسوزه من میرم خانوش کنم یا خود مامانم میاد 

 

از سیب زمینی سرخ کردم که میتونم کارخونه خلال دندون خوراکی تولید کنم ( به احترام کارآفرین مملکت یه کف مرتب سوت بلبلی هم پذیرا هستیم 😎😎) خواهش میکنم کاری نکردم که من 😁🌱

 

تنها در خوردن تبحر شگفت انگیزی دارم 😂😂😂

 

حالا همچین همه چیز خوارم نیستم اینو فقط در حوزه چیپس و پفک کیک آبمیوه و پاستیلو لواشک و دونات و بستنییییی اینجور چیزا منظورمه 😋😋😋😋😋

 

 

یکی از شاهکارام : 🤩👇🏻

 

بستنی عروسکی که میخواستم مثله قبلی ها مهمون دل رودم نداشتم بچه بودم خیلی اون موقع مثلا به الان میشه گف هوای نفسمو نگهدارم😌😌😌

 

یکساااااااااااااال فک کنم تو یخچال بود 🤐🤐🤐

 

واقعا خیلی هوای نفسمو نگهداشتم البته اینکه یادم هم رفت بستنی تو یخچاله میشه گف به نگهداشتن هوای نفسم کمک کرد و اون بستنی در کمال ناباوری و بی لیاقتی و کم سعادتی فوت کرد من نخوردمشا انداختن بیرون 💔🥲

 

 

امشب نشستم تخم مرغ رنگ کنم سه تاش خراب شد شستم یکی از چهارتاش درست در اومد اونم چون اولی بود و حوصله داشتم🖌🥚

 

بعدش بابام اومد درم قفل کرد حالا اومده بالا نمیدونسته مامانم بیرونه به من میگه برو درو باز کن😐🙄

 

قلمو تخم مرغ بدست درو باز کردم اومدم بالا وااااای این برنامه حامد سلطانی یکی اومد ۱۱ تا بچه داشت خدا زیاد کنه چه خبره واقعا ؟ 🤐😐

 

بعدشم اینکه مهران غفوریان یجا گفت طرف آدم بدرد بخوریه گفتم آدم بدرد نخورم داریم؟😂😂😂

 

مامانم _ آره ... تو 

 

من زوم تو تلویزیون بودم یکم طول کشید تحلیل کنم😐😐😐😐😐😐😐

 

علاقه ها رفته بر باد 🖤

 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

کلاس مجازی:/

زنگ اول دفاعی داشتیم که گفته بعد عید و کلاس نبود زنگ دوم دینی بود که پنج تا برگه فرستاده حلش کنیم از چهارتا دانش آموزم پرسید

 

زنگ فنون شش تا بیت داد بیت پنجم اسم منو گفت که بگم ترصیع یا موازنه توضیح بده همونجور داشتم پفیلا میخوردم کپ کردم چراااا من ؟😐😐😐

 

دیوار از من کوتاه تر نبود ویس دادم احسنت بم داد 😊😁😍

 

دیگه در حین کلاس با نگار و آسیاب حرف میزدم آخرم مامانم اومد پفیلاهارو جمع کرد برد آجیلامم تموم شده

 

الانم زبان داریم اراده مدرسمون واقعا ستودنیه تو آموزش حالا کار خاصیم نمی کنیم بعضیا حاضری میزنن میخوابن بعضیا مث ما باهم حرف میزنن میخندن بعضیا کلا نیستن 😂😂😂

 

اینایی که ماماناتون خونه دارن خداروشکر کنین الان تو خونه ما یا زنگ میزنن خانوم فلانی یا من میخوام ویس بزارم مامانم ویس گذاشته

 

از صبحم مخ منو با طرح مهمانی در مهمانی صاف کرد 🤕🤕🤕

 

راستی دیروز یه ابتکاری زدم با تخم مرغ و سیب زمینی ولی تخم مرغا پخت سیب زمینی نپخت سیب زمینیم سرخ کردم

 

بیصتر شبیه خلال دندون شد یا سیب زمینی سرخ کرده با سس خوردم از گلوم رد بشه😁😂

 

دیگه همینا

 

خدایار و نگهدارتون دست خدا یارتون😁🌸🤲🏻

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

آخرین نماز در حلب

 

امروز خریدم رفتم حرم😍😍😍

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

روزای ملکوتی

داریم به روزهای ملکوتی ماه مبارک رمضان نزدیک میشیم🙄

 

به روزهایی که در یخچال باز میکنی تمام محتویات یخچال داد میزنن " روزه ای درو ببند بزار ما دو دیقه از دستت آسایش داشته باشیم"

 

به روزهایی که از دم شیرینی فروشی رد میشی با بوش افطار میکنی 😂😂😂

 

به روزهایی که زل میزنی تا الله اکبر بشه و تا اون لحظه چشم از تلویزیون برنمیداری تا اذون پخش بشه و معده عزیز و از عزا در بیاری 😋😋😋

 

به روزهایی که دوستات تمام یخچال و سوپری هارو میارن جلو چشمات میخورن بعد میگن روزه ای تو ؟😐

 

به روزهایی که قراره ما دانش آموزا امتحان بدیم😑😑😑😑

 

به روزهایی که همه بدو بدو میرن یا مسجد یا برا افطار نون بخرن یا زولبیا بامیه من تازه فهمیدم زولبیا هندیههه( اگه میدونستی که آفرین نمیدونستی یاد بگیر من چقدر در این عرصه فعالم اطلاعات عمومیم چقدددر بالایه😌😎)

 

یازده روز دیگه...

 

از ۴ فروردین تا ۲ اردیبهشت🌿💚

 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

حال هوای شب های مشهد

رو لب هااااست نور و قدر و کوثر و طاها 

 

ذکر نورانی عاشق هااااا تسیبحات حضرت زهرا 

 

الله اکبر این همه شکووووه 

 

الله اکبر این همه جلاااااال 

 

تو خیابون که راه میرم همه دست تو دست

 

همه هنذفری یکی تو گوش این یکی تو گوش اون یکی

 

دستاشونو مشت کردن تو دست هم لی لای لی لای میکنن 

 

بعد برمیگردن یه لبخند ملیحم تحویل هم میدن سمت حرم حرکت میکنن 

 

من همون لحظه : 🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️

 

مث میگ میگ دارم راه میرم به کلاسم برسم درحال که کیفم از سبکی دائم از دوشم میوفته و پاهام داره استخوان میشکونن 

 

حالا سرکلاس دبیر میگه :🙄🤐

 

وقتی به دنیا میای تنهایی میمیری تنهایی ( خودشم مجرده)

و طوری سخنرانی کرد که نتیجه من شد : 

 

 

یک عقاب همیشههههه تنهاست😎🦆

 

 

 

 

وقتیم برگشتم چون تاریک بود یکم یه تیکه از مسیرم سایه دیدم😂😂😂

 

حالا من در حالت عادی گاز میدم پرسرعت😂 ولی این دفعه بیشتر رفتم دیدم یهو یک آقای هدفون به گوش با کیف باشگاه پیچید جلو من رفت تو کوچه 🙄😐

 

حالا میخواستم کوچه رو بن بست کنم نمیشد من رد شم ایشون بره وااا😑😑😑

 

ها دبیرمون گفت خرید عید نکنین و مراعات پدرمادراتون کنین نمیدونه اصن نگفتن پاشیم بریم خرید کلا حرفش خونه ما نییسسسست 

 

ولی واقعا جنسا گرون شده طوری که خودم میترسم برم قیمتشو بپرسم فقط نگا کردنش مجانیه 🙂😁

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

شادروان شادمان😂

سلامی با خستگی زیاد😁

 

امروزم مثه دیروز منتهی کمتر از دیروز بچه ها اومدن

 

امتحان فارسی نگرفت گف تازه برای حاضرین مثبت میزارم و رفع اشکال کرد

 

زنگ بعدم جامعه و اقتصاد داشتیم که گفت مدیر گفته امتحان بگیرین درس بدین کسایی که نیومدن به خودشون ربط داره

 

دبیرم گف من وجدان دارم نمیتونم قراره بعد عید ۴ تا درس اقتصاد جامعه بگیرم بشینین بخونین امتحان بدین 😐🔥🥀

 

بنده هم دو درس اقتصاد دادم شدم ۱۸ جامعه دادم کامل شدم 😍🤩

 

یکی از بچه ها گوشی آورده بود گوشی هارو میزارت تو یه شکافی پشت صندلی دبیر بعد دیدم صدای اذون میاد یه لحظه گفتم صدای اذون از کجاست از گوشی کیه خوبه دبیر نبود پرید رفت قطعش کرد😂😂😂

 

بعد اینکه دارم وصیت نامه تنظیم میکنه خواهرام که تو وب هستین لای کتاب تاریخم گذاشتم یادتون باشه😁👌🏻🖤

 

و داشته باشید یک سکانس مادر دختری❤ :

 

_ مدرسمون امروز خیلی کم اومدن درس نمیدن امتحان نمیگیرن

 

مامان _ نوچ تو برو

 

_ میگم کسی نمیاد خب

 

مامان _ اصن هیچکی نباشه تو برو

 

_ برم با خانوم..(سرایدار) تخمه بشکونم چیکار کنم؟

 

مامان _ نه اصن جارو دستت بگیر جارو کن

 

_ مگه وظیفه منه من چیکارم اونجا کلاسا بعضیا خالیه همه رفتن درس میخونن

 

مامان _ واستا فردا بیام اکه اجازه دادن بیا خونه

 

_ اونام اجازه میدن !

 

مامان _ من اگه بدونم تو میخونی میزارم بمونی ولی تو میخوابی

 

دیگه بقیش یادم نیس فقط داشت زنگ میزد به بابام کارش داشت حرصم گرفت من حرف میزنم هی زنگ میزنه سیمو کشیدم چارتا چیز گفت بخاطر اینکه اینهمه زحمت کشیده بوده تلفن وصل کرده و من خرابش کردم حالا خدابم نبودا ولی خب

 

دیگه همینا خداحافظ🙂👋🏻

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

دارم میام خراسون

 

 

دارم میام مشهد با دوستم 😁😁😁😁😁

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

امامزاده💚

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

عیدتون مبارک🥰

عیدتون خیلی خیلی خیلی مبارک 🌸😍

امروز کلا محله رو بچه ها نوجونا اداره میکردن ولی من آخر نفهمیدم جایی که ترقه میزون کجا بود 

کل محله رو دور زدیم دوبار شربت خوردم😂😂😂

تازه یه کامیونم رد شد با یه عالمه موتور فیلمم گرفتم 

بعدشم که برگشتیم در مغازه بابا واستادیم عمو رضا اومد 

دیگه همینا منم عازمم ولایتم الان اگه نیومدم نت ندارم 😂

خداحافظ👋🏻🌸

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

👋🏻😁

خداحافظ اگه برنگشتم 😂👋🏻

 

بگین نرگس زار دفن بشم 

 

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
Narges Banoo

خداروشکر🙃🤲🏻

مدرسشون کنار هم بوده مدرسه کنار گاز انداخته بودن بو میاد تو مدرسه خواهرم

 

خلاصه بعد اینکه به مدیر و معاونا دبیرا ثابت میشه بو میاد

 

میگه دبیرا سوار ماشینا رفتن و بچه ها ترسیدن دوییدن بیرون

 

کوثرم اومده خودشو برسونه خونه که میافته آیفون میزنن به فاطمه میگن خواهرت جلو دره تا میاد پایین میبینه کوثر نیس

 

انقدر هول میکنه یادش رفته کوثر متوسطه اول نیست و دومه میره اونور وایمیسته

 

دوستاش رسونده بودنش آمبولانس کوثرو برده بودن و کوثر نبوده

 

یکی از مادرا اسنپ گرفته بوده که شوهر عمه ما در میاد با شوهر فاطمه و فاطمه و مهدی میرن امام رضا

 

شوهر عمم بار اول ندیده بار دوم دیده کوثر با ماسک سروم رو تخته

 

حالا از اشکا نگم براتون دیگه

 

الانم حالش خوبه

 

خودمم گریم گرفت 💔

 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

حرم 💛

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

حلاله😂

طبق معادله، منفی در منفی می‌شه مثبت، قاطر بچه اسب و الاغه، پس دوتا مکروه یعنی حلال!

🙄😂😂😂

مرزهای ریاضی جابه جا شد

این یه قسمت از کتابه 🤏🏻

باحاله ولی 😁😁😁

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

گلزار 🌸

 

فک کردم قراره بریم حرم ولی رفتیم بهشت رضا خونه مادرجونم بابابزرگ بابام پیش عمو جلیل نرفتیم 

اولش رفتیم گلزار شهدا یه طرف سلام فرمانده میخوندن یه طرف عشق زهرا علی 

بعد اینکه عکسارو گذاشتم تو گروم فاطمه میگه کجای من خواجه مرادم 🙄😂😂😂😂

به دلم افتاده بریم خواجه اباصلت 😁😁

دیگه دارم تدریس میکنم دینیو برای مامانم یه جاهایی هم بحثمون پیشه 😂😂😂😂😂

دیگه تک به تک نمیتونستم ولی یاد همتون بودم یه دور زدم گلزارو مامانم همش میگفت عکس نگیر صلوات بفرست قرآن‌بخون😄😄

یه جاهایی وسط فیلمام حرف میزد حرص منو درمیاورد 😐💔

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

امروزم بدین گونه گذشت

 

دیشب خیلی ناگهانی دیدم مامانم اینارو آورده دوتاشو خوندم خیلی قشنگ بود 😍❤

از دیروز عربی بخوام بگم دیگه کلاسام دارم تنها میرم البته فرار میکنم دوست ندارم کسی باهام بیاد آخه مامانم نمیتونه با من راه بره من تند تند میرم بعد اگه مامانم باشه هی برمی گردم 🙂

دیگه انروز نتونستم بابام پیاده منو رسوند دم آموزشگاه اسپیکینگ دادم خیلیییی آسون بود 

این تیچر قبلیم که منو یادش بود به من میگفتن چوپان چون یه بار خاطره گله چرونی و گدسفندای بابابزرگمو اینا دیگه منو چوپان فرض میکنن 😂😂😂😂

امروزم که پدر بنده میره ده میلیون میرنه به حساب یه بنده خدایی اشتباها از صبح با مامان به این طرف اون طرف زنگ زدن رفتن بانک اوضاع خراب بود 

امروزم که اومدن از قالیشویی فرشامونو بودن مت رو قالیچه ریاضی حل میکنم😎😌

دیگه اینکه داشتم تو راه میومدم یه خانومی محجبه نبودا بی حجاب بی حجابم نبود لبخند زد لبخند زدم یکم رد شد گف خسته نباشی از مدرسه اومدی گفتم سلامت باشی کاملااااا یخ زدم یهو گف من  اینهنه تو طول مسیر اومدم یه نفر نگف خسته نباشی😁😄

تازه اومدم مامانم مرا در آغوش کشید چون از گوگل فهمیده خانومه تو پشتیبانه قلمچیه دیگه متوسل به گوگل شده 😆😆😆

میگن سرعت العملت ضعیفه خب خسته شدم برو از بالا چی بیار اینو بیار اونو بیار

اه خب پدر من چقدر دوری از خونه با خودت ببر من هی بالا پایین نشم 

وقتیم پیاده راه میرم تند تند پای چپم انقدر درد میگیره خشک میشه 

ظهرم نگفتن ماشین نیست من پدرم در اومد تو یه ربع خودمو برسونم کلاس 

فعلا خداحافظ👋

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

چالش چالش چالش

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام خدمت آقایون و خانوما😁😁😁

حال شما؟؟ خب امیدوارم حال همتوووون خوب و عالی ... باشه و اینکه...چالش داریم (در همین متخصر😂😂)

این چالش صرفا جهت سرگرمیه همه میتونن توی وبشون انجام بدن 👌✔

 

جوابشو کامنت نکنین تو وبتون هم جواب بدین هم دعوت کنین

به سوالاش ایراد بگیرین بخندین یا... دعا میکنم فردا یه سوتی وحشتناک بدین ملتو دل شاد کنین😁😌😎

 

 

1- آیا رازی داری که از فاش شدنش بترسی یه چیزی که اگه کسی بفهمه حاضری هر جیزی بدی تا ساکت بشه 🤔

 

 

 

2-تا حالا شده از یه نفر بیخود و بی جهت بدت بیاد 🤔

 

 

 

3-اگر دبیر یا استاد یا معلم مدیر میشدی یه شخصیت خنده رو داشتی خشک و جدی ؟ 🤔

(منظورم از خنده رو دیگه هر هری نیست همون خوش برخوردی🙂)

 

 

 

4-دوست داری شخصیتت نزدیک به چه شخصی باشه🤔(چه معروف چه غیر معروف)

 

 

 

5-تو فامیل کیه که باهاش خیلی گرم میگیری ؟

(دخترعمویی نوه خاله مادری بچه نوه خاله پدری) باذکر نسبت بیان شود🤔😁

 

 

 

6-شغل هایی که دوس داری امتحانشون کنی ؟ 🤔

 

 

 

7-اگر قرار بود یک آرزوت در لحظه برآورده بشه چی میگفتی ؟ 🤔

 

 

 

8-از یک تا صد به خودت چه امتیازی میدی ؟🤔

( ظاهری اخلاقی .. همش یه عدد از ۱ تا ۱۰۰)

 

 

9-وقتی دلهره و استرس داری چیکار میکنی ؟ 🤔🙂

۱ - قرآن میخونی دعا میکنی 🤲🤍

۲- ورزش میکنی🏋🤸

۳- با گوشی سرگرم میشی به کسی زنگ میزنی📲💁🏻‍♂️💁🏻‍♀️

۴- میخوابی😴

۵- جدی نمیگیری 😐

۶-خشن میشی همرو میزنی 🔫🪓🏹

۷- نقاشی میکشی کتاب میخونی 📚📋🖌

( اگه تو گزینه ها هست که بزن اگرم چیزی نگفتم خودت اضافه کن بعدم اینکه میتونی هرچندتا گزینه خواستی انتخاب کنی)

 

 

10-یک جمله انگیزشی بگو ؟ 💪👀

 

 

 

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

راضی بودی? سوالای بیشترم داریما تعارف نکنین 😂

 

هرکس رو خواستین دعوت کنین بعد اگه وب داشتن و آدرسشونو بزنید

یه چیز مهم آدرسمو بزنینا من زحمت کشیدم سوال طراحی کردم 😌😎

 

اینایی که تو وبم هستن همهههه دعوتن هم خوانندهه های زیر آب و بالای آب

 

🌸🌸🌸🌸🌸🌸

🌊بالای آبی ها :🌊

 

زنگ انشا 

کافه دل 

سرباز 

پسر آبی 

مینامی 

dracula( فک کنم اگه اشتباه نگم)

دیگه همه بیاین 😁😁😁😁

 

زیر آبی ها :💧

از اتاق فرمان خبر اومده شناسایی صورت نگرفته

 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

اخبار نرگس

حسش نبودم برم مدرسه ولی پاشدم رفتم زنگ اول نشستم شعر حفظ کردم😑🥴

 

اقتصاد و جامعه اصن امتحان گرفته نشد ولی ما آماده شدیم برای جامعه همه اونایی که میخواستن امتحان بدن اومدن اینور بعد یهو گفت

 

امتحان‌نمی گیرم ولی اینایی که اومدن اینور و خوندن هفته دیگه امتحان نمیدن😎😎😎

 

اگه یجا با عقل سلیم کار کردم باور کنین همینجا بوده😂😂😂

 

به زنگ آخر هرچی نزدیک می‌شدیم حالم خراب تر میشد جلوی ماعم دوتا اومدن ونگ ونگ ونگ حرف زدن عین صدای حشرات مزاحم 😑😑😑

 

انقدر تابلو اعصابم خراب بود که دبیر به اون دوتا گفت من به شما نمره مستمر نمیدم گفت چرا ما گوش میدیم شما اینو گفتین اینو گفتین ما داریم در مورد درس حرف میزنیم🙄🙄🙄

 

بعد این دوتا همیشه میگن پنجره هارو باز کنین خب ما سردمونه اونا با کاپشنن بعد هی گرمه گرمه میکنن الناز فاطمه رفتن به ستایش گفتم بیا جلو داشتیم یخ میزدیم پنجره تا ته باز کردن دیدم نمیشه ستایش داشت یخ میزد منم یه امروز کاپشن نبرده بودم رفتیم عقب نشستیم تا زنگ آخر ستایش بهم گفت سرخ شدی 😪😫😩

 

هم بی خوابی دیشب هم خط خطی شدن اعصابم تازه با اونام قهر کردم چرا پاشدیم فداکار تر نبود حالا نه من چیزی از درس فهمیدم نه اونا🤐😬

 

از کلاس دراومدم مامانم تو دفتر بود کارنامه دستش یهو دیدمشا😂😂

 

بعد گفتم بریم خب گف بزار برا انضباطی

 

میدونین دلیلش چیه انضباط 19.5 من ؟

 

دلیل ناخن باند در ۱۱مهر بوده 😑😐😑😐😑😐😑😐

 

مامانمم گفت واقعا را نداره گف نه و فلان مامانم راست گفت پس پرونده آماده کنین

 

هی ننه هی ننه نکن اینا زیرچشم حالیشون نیس😂😂😂😂😂

 

حالا میخواد بره اداره بگه که از وضعیت مدرسه و نمره دادنشون راضی نیست

 

از اونور با بابای الناز اومدیم دیگه مامانم و باباش مذاکره میکردن سر مدرسه 👈💥👉

 

رسیدیم خونه کلا بیهوش شدم زبان میان ترم داشتم نرفتم ریاضیم زنگ زده چرا نیومده انقدر مامانم گفته مریضه مریضه اینبار گف نمیدونم چشه هرماه آیت سه چهاربار کلا مریضه حالا یطوری گفت خودم فک کردم بیماری خاصی دارم😂😂😂

 

فعلا اخبار دست اول امروز این‌است

 

و خبرای جدید

 

نوشتن سوالات اقتصاد و جامعه از کتابای فاطمه کتاباشو گرفتم میگه آخجون سبک شدم میگم خب من سنگین شدم 😂😂😂😂

 

فردا جز تفکر ریاضی و تاریخ تدریس ورزشی که خدا به بچش عمر با عزت بده رفتتتتتت که بیاد 😆😆😆😆

 

(ما جزو خوش‌شانس هاییم چون در هفته یک زنگ کامل با یه تک زنگ بیکاریم خدایااااا شکرت اون زنگم کار مثبتمون یا خوابیدن یا حرف زدن در مورد ازدواج و عروسی های فامیل و آبجی داداشا کلا خانوادگی 😁😁😁😁)

 

و کنفرانس تفکر فردا کنسل گفت بخونین بعد اینکه کلاسم ندارم باید بشینم برا میان ترم زبان بخونم

 

اینا مال دیروزه 

امروز مامانم منو بیدار نکرد فقط گف از اینا بخور با اینکه میدونست امتحان دارم اصرار نکرد برم خداروشکر حرفام ثابت شد الان حالم بهتره از اون موقعس

 

 

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

اخبار امروز نرگس بانو

مدرسه ما اومدن گفتن دبیرا فقط روزی یه امتحان باشه 

 

حالا اونا به یه درس میگن پرسش به دوتا به بالا میگن امتحان 

 

حالا گفتن پرسش عیب نداره فقط روزی یه امتحان 

 

دبیرام میام میگن من امتحان نمیگیرم من پرسش میگیرم حالا قیافه هایه ما این شکلیه🙄🙄🤐🤐

 

انگار برای پرسش قراره کتابو نگا کنیم برای امتحان قورت بدیم این چه استدلالیه 

 

فردا اقتصاد جامعه ادبیات همششش حالا اقتصاد رفته رو تخته نوشته که امتحان داره مجبوریم فردا یکی رو کنسل کنیم ولی الان باید بخونیم تا ببینیم فردا کدوم کنسل میشه 

 

امروزم یکی لاک داشت بردنش دفتر گفتن پاک کن میگه من به لاک پاک کن حساسیت دارم دستام میریزه بیرون مجبور شده پاک کنه تا به مامانش نگن بعدشم که دبیر دینی نصف بیشتر کلاسو به بحث با بچه ها گرفت که قوانین مدرسه اینجوری اونجوری حالا منو سوگل 

 

خانوم درس نمیدین چشام درد گرفت بس به کتاب نگاه کردم 😂😂😂

 

امروزم برف شد زنگ اول رفتم یخ گوله برفی درست کردم زدم به کله الناز خاک توش موند برفاش ریخت😂😂😂

 

این سوگل تا برمی گشتم میدیدم داره منو هدف میگیره 😂😂😂

 

یگانه پشت سرم هی میگفت برگرد برگرد 

 

زورکی میخواست برفو بزنه تو صورتم 

 

ولی واقعا برخورد یکی از بچه ها با دبیر دینی درست نیست دیگه بلاخره دبیره هرچی از دهنت در میاد که نباید بگی انقدم حرف حرف حرف میزنن منم میزنم اون وسطه اصن دیوونه میشم 😅🤕

 

میز من دقیقا کنار پنجره بعد میز عقب شوفاژ جای خوبیه تابستون پنجره وا میکنم زمستون شوفاژ پارسال میز دوم خون تو رگام یخ زد امسال خوب بود 😁

 

دیگه اینکه عینک سوگل تازه خریده زدم مهشید میگه شبیه خانم معلما شدی 🤓

 

چادرم سرم کردم به آسیاب میگم شب میام من ممدقلیم 😆

 

چادرم ازم گرفت سرش کرد دیگه...بزارین خبرا یادم بیاد 

 

آها یه دختره بم گفت برو اسم اینایی که میان نمازو بنویس بده میخوام بریم سینما فک کنم نمیدونم میخوان چیکار 

 

بعدم تو نماز ابتدایی عزیزم حسین میخوندم نمازمو نفهمیدم چی خوندم 😂

 

چادرمم که هی عقب میره زیر پام گیر میکنه بعد همونجور چادر پیچیده اومدم تو سالن میخواستم برم کلاس سمانه بم میخنده یکم مسخره بازی درآوردم سرخ شد طفلک از خنده😂😂😂😂

 

چه بچه خوبیم یه ملتو شاد کردم هرکی منو میدید میگفت بچه ها نرگسوووو 

 

حالا انگار با عینک چی شدم‌؟😂😂😂 فک کنین مقنعه مامانم با اون ماسکم با چادرم با اون عینک گرد بزرگ خیلیییی مسخره شده بودم 

 

دیگه خبر تازه ندارم 

 

آها این خواستگاره که مامانم قرار بود برا این آقاهه همسایه پایین از همکاراش جور کنه نشد بعد الان یه گروه دیگم مهمون اومدن پایین 

 

بعد دیگه امشب دوتا بستنی خوردم چون اشتهام کور بود گیر داده بودم به به این سپرایته چیه میگفتم بو میده 😂😂😂

 

دیگه آها یه بحث جانانه با فرمانده منزل داشتیم 

 

و در آخر شاید تغییر رشته بدم 

 

تست دادم هوش منطقی ریاضی برام اومد 

 

جزو افراد متوسطم یعنی زیر تیرهوش بین ۹۰تا۱۱۰ نرمالم 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

جا گذاشتن گوشی 😁

عمه بابام تازه خدابیامرز شده بود اون اوایل کرونا که نه همون وسزا بود مام تو روستا رفتیم خونشون این دختر دایی بابام اومد گوشیشو زد به پاور بانک

 

نمیدونم من چرا هوس کردم گوشیمو بزنم شارژ😐

 

که ای کااااااش نمیزدم 😑😑😑😑😑

 

خلاصه شام خوردیم خالمم با زینب اومده بود درگیر بودم

 

آقا من گوشیم یادم شد😶🙄🤐

 

اومدیم بیرون دیگه داشتیم میرسیدیم روستا که فریااااد زدم آی من گوشیم یادم شده برگردین

 

حالا انقدم فکر نبود که بگم بابا عمم اونجاست فردا میاره

 

دیگر فکر که نباشه جان در عذابه

 

بابام تا همون جا منو مورد عنایت قرار داد

 

رسیدم داشتن شام میخوردن😂😂😂

 

شوهر عمم گوشیمو آوردم تشکر کردم اومدم خونه ولی گوشی جزو مهمی از وسایله مخصوص عمه من که میگفت کیف مامانم و گوشیم اونجا بوده میگه هرچی زدن درس نشد😂😂😂😂😂

 

و این شد که من هرجا میرم مهمونی تو راه پله نگا میکنم ببینم فقط گوشیم هست بقیش مادیات دنیاست مهم نیست اصن 😅😅😅😅

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

تولد تولد تولدتون مبارک مبارک مبارک تولدتون مباااااااارک🥳🥳🥳🥳🥳

تولد داریم چه تولدی 🌸🌸🌸🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳

خانوما دست آقایون..دست بزنین 

اول تولد امام حسینمونه بعد تولده حضرت ابوالفضل عباس 

👏👏👏👏👏👏👏👏👏 هوهو هوووووووو صدای دستا نمیاااداااا

نه این انرژی خیلی کمه هرکی با انرژی دست بشه شکلات بهش میدن 🍬🍫🧁

حالا محکم محکم محکم دست بزن تولدههههه 

خوش به حال اونایی که کربلاین 🥺

بریم سراغ تولدمون 

آقایون خانوما توجه داشته باشین که آهنگ فقط مذهبیش پخش میشه ها 😁😁😁

حالا که شماها پست نمیزارین من میام دلاتونو آب کنم از این به بعد پست نزارین میام با عکسام سراغتون 

خب این اولیش 

 

 

 

 

 

 

راستی برای سلامتی امام زمانمون یه صلوات بفرستین من خیلی وقته فک کنم پست برا امام زمان نمیزارم 

۲۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

یه فاتحه لطفا

پست بزارین دیگه داره اعصابم قاچ قاچی میشه عین خونه های متروکه شده اینجا 

کاری میکنین یه چالش را بندازم😂😂😂😂

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

سوال دارم

رفتم عناوین نوشتمو نگاه کردم این چه وضعشه همش ایموجیا تو چشم شد خیلی گل من گلیه اصن خودم با عناوینم باید برم محو بشم

 

هنوزم باورم‌نمیشه انقدر شده اینجام 🥸

 

ولی خوبه ها مینویسی میخونن نظر میدن دوست پیدا میکنی تنها نیستی لااقل بهتر از دوستای رو برو ارتباط میگیری خب رو به رو نمیشه یعنی طرفو میبینی چش تو چش میشی سخته ولی اینجا اینجوری نیست مثلا مثه اینستاگرام

 

که دخترا و پسرا یه چیزایی پست میکنن آدم فک میکنه خیلی پولدارن ولی در واقع اینطوری نیست

 

به سوال بپرسم

 

عناوین نوشته هام از نظر شمام یه طوریه یا فقط منم که وسواس گرفتم😑🙄

 

تازگیا حوصله ایموجی گذاشتنم ندارم 🤕💔

 

 

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

خونه ما چه خبره ؟

فکرم درگیر کتابه این جمله های زبانم که مینویسم هی کلماتو جا میندازم اعصابم خورد میشه تو همین اوضاع خورشت تو ماست مخ من مامانم داره دف زنی میکنه با سینی ها قبلش که داشت کشتی با قابلمه ها میگرفت

 

من دیوونه نشم خیلیه وااااااااای همچنان ادامه داره این تازه از اتاقه منه این صدا

 

هرچی میگم مااااااااااماان انگار نه انگار

 

خستم نمیشه هنوز داره میزنه خدایا ...

 

ریتم عوض شد 😐

 

خب مثه اینکه تموم شد

 

رفتیم برای اجرای عروسی🙄

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

نرگس شاد وارد می شود😎🌸

انقدر های های اشک ریختم هوار هوار کردم که پیشنهاد دادن برم بیرون🤭😅

 

رفتم لوازم تحریری پسره زل زده بود به تلویزیون اصن خوشم نیومد از برخوردش حس مزاحمی بم دست داد اومدم بیرون رفتم همون سوپری باحاله خوشم میاد با همون لهجه مشهدیش با همه حرف میزنه اخبارم دستشه گوشی کی زدن کیو نزدن ؟😂😂😂😂😂

 

من میگفتم خودکار یونیکورنی هی میگفت آکواریومی ؟

 

حالا چه فرقی داره واااا😄😄😄😂

 

از اون قبلبه خیلی بهتر بود لااقل چشماش تلویزیونو قورت نمیداد😐😐

 

میخواستم ماژیکم بگیرم یادم شد اصن😑

 

 

 

 

اینم نمایی از سرکوچمون👇🏻🏙

 

 

الان انقدری شارژ شدم که میخوام هر روز برم محلمونو طواف کنم برگردم 😂😂😂😂

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

خوشمزه بازی من با دوستام

یه پست سوزناک گذاشته بودم بعدش...پاک کردم مهم نبود😂

 

براتون بگم فقط همش برای بحث با مادرگرامی بود واینا 

 

امروز روز خوبی رو شروع نکردم خودم نمیگم‌روزم خوب نبود چون یه روز خوب داشتن بستگی به نگرش خود آدم داره  نه اتفاقایی که میوفته 

 

اومدم از خاطرات منو سوگل بگم 

 

سوسکی چیه ؟ دو تیکه از موهای جلورو رو با باز کردن فرق وسط میندازن دو بر صورت 

 

بعد این سوگل دوبار سوسکی انداخت😂😂😂😂

 

هر دوبارم سوسکی هاشو گرفتم هی میگفتم پیتکو پیتکو پیتکوووووو😅😅😅😅😅

 

دیگه ننداخت باورتون نمیشه ها ولی دیگه ننداخت سوسکی امروز به خودش گفتم خندش گرفت😂😂😂

 

به الناز میگفتم برق گرفته اون ستایشم کلا معروف به مسکوت 😂😂

 

این بشر ساااااکته یعنی یه روز حرف میزنه دو روز نمیزنه 

 

حالا ما سه تا ور ور ور ور ور حرفامون تمومی نداره از روز های جمعه پنجشنبه تا عروسی ها و لباسهای فامیل قیافه هاشون 😅😅😅😅

 

بعدم آخرش امتحانارو میپرسیم و میریم برای روز جدید یا شروع هفته جدید 💥😍😎

 

من جدلم اینجوریه تقلب نمیگم مثلا واضح از الف تا ی بگم جواب چیه برگه رو میزه من کاری ندارم شاید راهنمایی بکنم ولی جوابو کف دستش نمیزارم که جواب میخوای چشاتو باز کن زوم کن برگمو بنویس 😂😂😂😂

حالا جالبه بدونین عقیده من یه فاصله به اندازه زمین تا آسمون با اونا فرق داره یکیشون که اهل سنته بقیمون اهل سنت نیستیم 

بعد امروز داشت از نماز ۲۹ رکعنی ماه رمضونشون میگفت من داشتم  غش میکردم یا نماز چهار رکعتی صبح 

میکم من دو رکعت میخونم خوابم کلا چطوری چاار رکعت !🙄🙄🙄

بعد دیدم ظهر ده رکعت دستمو دراز کردم گفتم 

_ دوست عزیز دعوتت میکنم بیا مثله من شو 😂😂😂

اگر اهل سنت اینجا داریم ببخشینا من با دوستم شوخی میکردم ناراحت نشین جدی جدی نگفتم ولی خیلی نماز داشت تازه بیست دیقه زودتر از ما روزشونو باز میکنن😁

اینم اطلاعات من از دوستم 

یکی دوستام نصف فامیلمو میگه من میگم آسیاب اون نصف فامیل منو میگه اکن روز گفتم آسیاب 

برگشت طرف من گفتم مگه تو آسیابی ؟ 

تا آخر سال منو از شونه ناقص نکنه خیلیه هر دفعه میگم یکی میزنه به شونم اگه دستش برسه 

دیروزم حال رکسانا بد بود کاپشنمو دادم بهش چادرم گذاشتم زیر سرش امروز اومد جلو با مشتش زدم دیدم اینه 

جبران محبت میکنن😍😍😍😍😂😂😂😂😂😂😂

 

 

 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

معرفی کتاب

💥من جوکم - من جوکترم - من جوکترینم

 

💥قصه های با پدرمادر

 

💥خاطرات خون آشام عاشق

 

💥تام گیتس

 

💥آبنبات هل دار

 

از الان دارم غصه بیکاری تابستون نیومده رو میخورم 😑

 

هرچی کتاب دارین معرفی کنین لطفا 😁😁😁😁

 

رمانم دوست دارم ولی اصلا این pdf ها حال نمیده حوصلم سر میره

 

آهااا راستی غمگین و شکست عشقی و بغض و اشک گریه نباشه هاااا

 

من خودم کوه غمم دیگه افسردگی مزمن میگیرم 

 

 

این سه تای کناری هیچ اون دوتای اون یکی شو بگین قالبه

 

خودم‌موندم بنفشه یا آبیه

 

 

 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

رفتن به مدرسه من🙄🥲

قبل هفت بیدار میشم وقیقا بعد هفت و ربع من تو ماشینم

 

بعدش تا میرسم به ورودی مدرسه ماشینا اجازه نمیدن من ردشم😐😑

 

بعد میرم تو مدرسه و کلاس آخر سالن پایین که کلاس ماست😂

 

خیلی منتظر میشیم تا چایی خوردن دبیرا تموم شه و بیاین کلاس

 

با تایم کلاس مثه امروز ادبیات خیلیییی بچه کسل میشن همه تو چرتن مخصوصا تو داستان سهراب که ما به گردآفرید رسیدیم 🤕

 

اقتصادم که یهو امتحان کتبی گرف پرسش بوداااا ولی دید بچه ها حرف میزنن کتبی گرفت سه سوال منم جلسه پیش نبودم ولی خوب جواب دادم

 

جامعه هم درس داد سوالاشو ننوشتم نشستم با الناز نامحسوس حرف میزدیم کتابام جلومون باز کرده بودیم🙄😌🤓

 

راستی بهتون گفتم قرار بود عروس شم😂😂😂😂😂😂😂😂😂

 

وایییی ته خنده بوددددد😆😆😆سمی اسیدی نهایت وایتکس بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

 

زنگ نماز بیرون نشستیم بعدشم زنگ آخر اومدیم خونه تنها نکته مثبت مدرسه دوستامن این درسارو دوس ندارم

 

انگار از اولم اشتباهی اومدم

 

قشنگ زدم تو جاده خاکی

 

اومدم یه جایی الانم غرقم توش فقط باید خفه شدنو تا خرداد تحمل کنم

 

امسالم افتضاح بود افتضااااااااح

 

از همه لحاظ مضخرف مدرسه بعضی دبیرا درساااا

 

گیج شدم به مامانم میگه یه کسی نیست پیدا بشه به من بگه تو باید کجا بری چه رشته ای بری ؟

 

چون پلیسی رو دوس دارم مجبورم مجبورم آخه من پلیس بشم داستان اشکبوس ازم میپرسن

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo