قبل هفت بیدار میشم وقیقا بعد هفت و ربع من تو ماشینم

 

بعدش تا میرسم به ورودی مدرسه ماشینا اجازه نمیدن من ردشم😐😑

 

بعد میرم تو مدرسه و کلاس آخر سالن پایین که کلاس ماست😂

 

خیلی منتظر میشیم تا چایی خوردن دبیرا تموم شه و بیاین کلاس

 

با تایم کلاس مثه امروز ادبیات خیلیییی بچه کسل میشن همه تو چرتن مخصوصا تو داستان سهراب که ما به گردآفرید رسیدیم 🤕

 

اقتصادم که یهو امتحان کتبی گرف پرسش بوداااا ولی دید بچه ها حرف میزنن کتبی گرفت سه سوال منم جلسه پیش نبودم ولی خوب جواب دادم

 

جامعه هم درس داد سوالاشو ننوشتم نشستم با الناز نامحسوس حرف میزدیم کتابام جلومون باز کرده بودیم🙄😌🤓

 

راستی بهتون گفتم قرار بود عروس شم😂😂😂😂😂😂😂😂😂

 

وایییی ته خنده بوددددد😆😆😆سمی اسیدی نهایت وایتکس بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

 

زنگ نماز بیرون نشستیم بعدشم زنگ آخر اومدیم خونه تنها نکته مثبت مدرسه دوستامن این درسارو دوس ندارم

 

انگار از اولم اشتباهی اومدم

 

قشنگ زدم تو جاده خاکی

 

اومدم یه جایی الانم غرقم توش فقط باید خفه شدنو تا خرداد تحمل کنم

 

امسالم افتضاح بود افتضااااااااح

 

از همه لحاظ مضخرف مدرسه بعضی دبیرا درساااا

 

گیج شدم به مامانم میگه یه کسی نیست پیدا بشه به من بگه تو باید کجا بری چه رشته ای بری ؟

 

چون پلیسی رو دوس دارم مجبورم مجبورم آخه من پلیس بشم داستان اشکبوس ازم میپرسن