عمه بابام تازه خدابیامرز شده بود اون اوایل کرونا که نه همون وسزا بود مام تو روستا رفتیم خونشون این دختر دایی بابام اومد گوشیشو زد به پاور بانک

 

نمیدونم من چرا هوس کردم گوشیمو بزنم شارژ😐

 

که ای کااااااش نمیزدم 😑😑😑😑😑

 

خلاصه شام خوردیم خالمم با زینب اومده بود درگیر بودم

 

آقا من گوشیم یادم شد😶🙄🤐

 

اومدیم بیرون دیگه داشتیم میرسیدیم روستا که فریااااد زدم آی من گوشیم یادم شده برگردین

 

حالا انقدم فکر نبود که بگم بابا عمم اونجاست فردا میاره

 

دیگر فکر که نباشه جان در عذابه

 

بابام تا همون جا منو مورد عنایت قرار داد

 

رسیدم داشتن شام میخوردن😂😂😂

 

شوهر عمم گوشیمو آوردم تشکر کردم اومدم خونه ولی گوشی جزو مهمی از وسایله مخصوص عمه من که میگفت کیف مامانم و گوشیم اونجا بوده میگه هرچی زدن درس نشد😂😂😂😂😂

 

و این شد که من هرجا میرم مهمونی تو راه پله نگا میکنم ببینم فقط گوشیم هست بقیش مادیات دنیاست مهم نیست اصن 😅😅😅😅