مدرسه ما اومدن گفتن دبیرا فقط روزی یه امتحان باشه 

 

حالا اونا به یه درس میگن پرسش به دوتا به بالا میگن امتحان 

 

حالا گفتن پرسش عیب نداره فقط روزی یه امتحان 

 

دبیرام میام میگن من امتحان نمیگیرم من پرسش میگیرم حالا قیافه هایه ما این شکلیه🙄🙄🤐🤐

 

انگار برای پرسش قراره کتابو نگا کنیم برای امتحان قورت بدیم این چه استدلالیه 

 

فردا اقتصاد جامعه ادبیات همششش حالا اقتصاد رفته رو تخته نوشته که امتحان داره مجبوریم فردا یکی رو کنسل کنیم ولی الان باید بخونیم تا ببینیم فردا کدوم کنسل میشه 

 

امروزم یکی لاک داشت بردنش دفتر گفتن پاک کن میگه من به لاک پاک کن حساسیت دارم دستام میریزه بیرون مجبور شده پاک کنه تا به مامانش نگن بعدشم که دبیر دینی نصف بیشتر کلاسو به بحث با بچه ها گرفت که قوانین مدرسه اینجوری اونجوری حالا منو سوگل 

 

خانوم درس نمیدین چشام درد گرفت بس به کتاب نگاه کردم 😂😂😂

 

امروزم برف شد زنگ اول رفتم یخ گوله برفی درست کردم زدم به کله الناز خاک توش موند برفاش ریخت😂😂😂

 

این سوگل تا برمی گشتم میدیدم داره منو هدف میگیره 😂😂😂

 

یگانه پشت سرم هی میگفت برگرد برگرد 

 

زورکی میخواست برفو بزنه تو صورتم 

 

ولی واقعا برخورد یکی از بچه ها با دبیر دینی درست نیست دیگه بلاخره دبیره هرچی از دهنت در میاد که نباید بگی انقدم حرف حرف حرف میزنن منم میزنم اون وسطه اصن دیوونه میشم 😅🤕

 

میز من دقیقا کنار پنجره بعد میز عقب شوفاژ جای خوبیه تابستون پنجره وا میکنم زمستون شوفاژ پارسال میز دوم خون تو رگام یخ زد امسال خوب بود 😁

 

دیگه اینکه عینک سوگل تازه خریده زدم مهشید میگه شبیه خانم معلما شدی 🤓

 

چادرم سرم کردم به آسیاب میگم شب میام من ممدقلیم 😆

 

چادرم ازم گرفت سرش کرد دیگه...بزارین خبرا یادم بیاد 

 

آها یه دختره بم گفت برو اسم اینایی که میان نمازو بنویس بده میخوام بریم سینما فک کنم نمیدونم میخوان چیکار 

 

بعدم تو نماز ابتدایی عزیزم حسین میخوندم نمازمو نفهمیدم چی خوندم 😂

 

چادرمم که هی عقب میره زیر پام گیر میکنه بعد همونجور چادر پیچیده اومدم تو سالن میخواستم برم کلاس سمانه بم میخنده یکم مسخره بازی درآوردم سرخ شد طفلک از خنده😂😂😂😂

 

چه بچه خوبیم یه ملتو شاد کردم هرکی منو میدید میگفت بچه ها نرگسوووو 

 

حالا انگار با عینک چی شدم‌؟😂😂😂 فک کنین مقنعه مامانم با اون ماسکم با چادرم با اون عینک گرد بزرگ خیلیییی مسخره شده بودم 

 

دیگه خبر تازه ندارم 

 

آها این خواستگاره که مامانم قرار بود برا این آقاهه همسایه پایین از همکاراش جور کنه نشد بعد الان یه گروه دیگم مهمون اومدن پایین 

 

بعد دیگه امشب دوتا بستنی خوردم چون اشتهام کور بود گیر داده بودم به به این سپرایته چیه میگفتم بو میده 😂😂😂

 

دیگه آها یه بحث جانانه با فرمانده منزل داشتیم 

 

و در آخر شاید تغییر رشته بدم 

 

تست دادم هوش منطقی ریاضی برام اومد 

 

جزو افراد متوسطم یعنی زیر تیرهوش بین ۹۰تا۱۱۰ نرمالم