امروز دوتا امتحان داشتیم صبح رفتیم تو صورت هم نگاه میکردیم جز تعداد خیلی محدودی که همیشه میخونن کسی نخونده بود بنابراین انکار چیست😂😂😂

انکار به تمام گفته هایی که توسط دانش آموزان به معلم انتقال داده می شود و باعث میشه در اکثر اوقات امتحان لغو بشه 😁

تا بنده خدا گفت امتحان ما :

امتحان ؟!

امتحان داشتیم؟

امتحان نداریم خانوم ؟

امتحان چی ؟

از کجا امتحان بوده ؟

دیدیم نه بابا این حواسش جمعه ولی یه کار خوب کرد اینکه گف قلمروها و انجام بدیم تا قلمرو هارو انجام دادیم زنگ خورد و امتحان نگرفت😁😅😂

زنگ بعدی رو اومدیم لغو کنیم بچه ها میگفتن بگین فارسی داشتیم فاطمه میگفت دو جلسه دیگه باهاش داریم این جلسه درس بده جلسه بعدی رفع اشکال کنه

 

اومد سرکلاس گفت نمیگیرم درس میدم هفته بعد ۱۰ تا۱۴ امتحانه

 

یعنی فقط اومدیم امتحانات لغو کنیم

رسیدم خونه بعد ناهار خوابیدم ساعتای ۷ پاشدم اصن حس خوندن نداشتم محمدمهدیم اومد واویلا😂

هم مشتو لگد میزد هم محبت میکرد

میگه من داداش تو میشم داداش فاطمه میشم داداش کوثر میشم

آب‌پاش دستش گرفته روموهام میزنه بعد می‌خواستیم شونه کنه ناز میکنه میگم چیکار میکنی میگه دارم صاف میکنم😂😂😂

آخرشم همونجوری نصفه گذاشت رفت

محمدم اومد کارتن برد روزنامه هارو جا گذاشت داره اسباب کشی میکنه دوماد شدنم معضلیه😐😐😐