😍my dear life😍

بازگشتی شکوهمندانه

خوش گذشت ولی رسما کوفتم شد چون مریض شدم اصن نه رفتم برف بازی فقط یه بار رفتم خونه مادرجونم دیشبم تا صبح ده بار هی پاشدم هی خوابیدم😭🤕

 

تا پای من اونجا باز شد هوا شروع کرد برف شادی ریخت از خوشحالی😐🙄

 

فک کنین من رفتم یه نماز خوندم اومدم دیدم برف ریز ریز خیلی عصبانی چند دیقه ام کنار ماشین تا بابا بیاد یخ زدم

 

جاده یخ زده بود ماشینا اسکی میرفتم یه ماشین جلو ما افقی شد😂😂

 

ولی بعد درست شد رسیدیم خونه خوابیدیم فرداش رفتم برای عملیات نظافت کاری که آخرین بازیدید من بود تا امروز بعد از ظهر دیگه نرفتم تو اون خونه

 

هی دارم میگم فردا نرم مامانم میگه نههه باید بری اصن میبرمت میگم این مریضه این اینجوری این اونجوری ببین تو هر هفته یه روز نمیری ای بابا اصن نرو کلا

 

😂😂😂😂

 

راستی انقدر ا..اکبر کردیم مهدی و محمد مهدی و سجاد مامانم و فاطمه و کوثر منو خاله اصن روستارو رو سرمون گذاشتیم😆😆😆😆

 

دعا کنین خوب شم خیلیییی بده اه اه اه 😬🤒😬🤒

 

 

 

من شنبه اومدما فقط چون مریض بودم  دیر پست کردم اینجا 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

برف امروز

برففففففف

☃️☃️☃️☃️

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

تا درودی دیگر بدرود

من رفتم روستا اگه اومدم که با پست روستاییم میام اگه نیومدم حلالم کنین 😁😁😁😁

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

درهم برهم🍭

داشتم کانالارو بالا پایین میکردم شبکه سه کتونی زرنگی داشت خیلی باحال بود😂😂😂😂😂😂😂

 

نرفتم کلاس دیگه خسته شدم با این وضع تایم کلاساشون

 

جغرافیا یهو اسممو گفت پاشدم سوالاشو جواب دادم نوزده شدم سکته کردم😁😁😁

 

دم در نمیدونم چی شده بود داشتن بازرسی میکردن معطل شدیم هوا هم یه بارونی بود ولی مثه صبح بارونی نبود

 

دفاعی همون زنگ ما پاشد رفت جلسه😐😐😐😅😅

 

یه رمان خوب سراغ دارین باحال باشه طنز ؟

 

فردا میرم دعواااا😅👊🔫🗡

 

هی من میگم این تایم نمیتونم باز کلاس میزارن نه من هانیم مشکل داره

 

صبح آقاهه میگه تولد برادر زاده برادرم نمیدونم کاوه

 

بابا میگه کاهو؟؟😶😅😁😐

 

کاهوجان تولدت ... ای بابا آخه این چه اسمیه؟😂😂😂

 

داشتم درو باز میکردم بابا ماشینو بیاره تو اگه یه ثانیه دیر باز میکردیم صاف میرفت تو صورت خانومه😅😅😅

 

بابا از تو ماشین برام تاسف میخورد😴😴🤣🤣🤣

 

یه بارم برای مامانم کلید انداختم میگه اگه یه کم زود میدادی میخورد تو‌ کله مرده 😄😄😄

 

وایستین من بزنم چی میشه مگه ؟🙄🤐🤓

 

کیا شنبه میرن راهپیمایی من اگه مشهد باشم میرم اون بادکنکا درازا بخرم به الناز میگم میگه ارواح جدت بشین سرجات تو اصن آنریکا رو دیدی ؟

 

گفتم آره گفت کجا ؟ گفتم از رو نقشه 😌😌😎😎😎

 

قدرت خوبی تو تخریب طنز دارم به طرف میگم میخنده 🤐😄😑

 

چه پست درهم برهمی شد در دل کردم🙂✌😁

 

 

۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

خاطره محرم امسال 🖤

 

 

اونجا کلا روزا بلنده شبام بلند بعد صبح همه یعنی منو فاطمه کوثرو مهدی مامانا و ... پاشدیم حالا ماشین نیست بریم روستا مامان 😂😂😂

 

خلاصه زنگ زدن شوهر دخترخاله اومد همه رو برد منو مامان موندیم که با عمو حسین بریم اونم با وانت🤣🤣🤣(خیلیم باکلاسه😌😎)

 

بابابزرگم با چوبش داشت روستارو سانت میکرد آخر اومد خونه ما نشستیم تو حیاط چایی خوردن من رفتم از درختامون آلو سفت و ترشه رنگشم زرشکی تیره هاااا😋😅 باز کردم بخورم

 

خلاصه که آماده سوار ماشین عمو شدیم بریم روستا وقتی  رسیدیم شترا رو تازه من دیدم کجا نگه میدارن رفتم یجا اسب بود یجا آتیش کرده بودن اسپند دود میکرد هرکی یه مشت می ریخت دخترخالم نیومده بود خالم گوشیشو داد بم که عکس و فیلم بگیرم براش 😁📸

 

منم از روی کوها همراه جمعیت میرفتم جلو تا کوثر اومد بریم شربت بخوریم 😂😂😂 باز خوردیم دیدم مهدی خیلی اذیت میشه اونو با خودم بردم با چه فکری همچین کاری کردم خدا میدونه آخه رو کوه خاکی با بچه 😄😄😄 اینم هوش منه ولی خیلی اذیت نشدیم فقط جاهایی که میخواستیم بریم پایین 

 

وقتی رفتن تو داخل امامزاده منم اومدم پایین ولی هیشکی نبود😆😆

 

یعنی هیشکی انتظارمو نمیکشید معمولا تو روستا همو پیدا میکنن همه گم نمیشن من با مهدی رفتیم شربت بخوریم دست منو کشید که بیا بریم اینجا دیدم بلههههه اونجا به بچه ها کیک میدن چه به فکر خودشه🤣🤣🤣🤣🤣🤣😅

 

حرکت کردیم سمت امامزاده مامانمو تو مسیر پیدا کردم مهدی موند پیش مامانم منم رفتم جلوی جلو تا وسط فیلم هی رد نشن اونم تموم شد 😑🙄

 

رسیدیم به گره زدن روسری ها یادمه یه بار با کوثر همرو حاجت روا کردیم آخرشم مامانم نذاشت بقیه رو حاجت روا کنیم گره هارو باز میکردیم 😁😁😁😁

 

اومدیم خونه نماز خوندیم همه حرکت کردیم سمت روستای بابا حالا بدو بدو برو سمت مسجد ما هر وقت میزبانبم دیر تر از مهمونا میرسیم 

 

چایی رو که زنعمو عروس عمو دادن هوا گرم مسجد شلوووغ رفتیم پایین برای پخش غذا واقعا نشستن دیگه جایز نبود پاشدم چادرم درآوردم همه خانوم بودیم اونورم همه عموهام محرم بودن فقط شاید دو سه تا مثلا پسرعمویی پسر عمه ایی

 

دخترعمم خدا خیرش بده میاورد وسط راه میداد من میگفت ببر سفره آخری 

 

😐😄😄😄

 

عروس عمومم که ای بابا من زیر ظرفو میگرفتم میسوختم اون با احتیاط طوری بر میداشت نسوزه ای روزگار 😴😔

 

لیوان پخش کردنم از همه بهتر بود ده بیستا میریختم همشم اسراف شد 🙂خدایا توبه من دیگه چطوری میشمردم همرو 

 

وقتیم از مسجد در اومدیم منو کوثر و عروس عمو باهم بودیم تا خونه 

 

انقدر سر سفره به من گفت اسراااف اسراف بهش میگفتم خانوم اسرافی 😄😄😄

 

دیگه بعد عاشورا فردا وپس فرداش همه یکی یکی یا دوتایی میرفتن مشهد ماعم همیشه اخرین نفرات با عمورضا حرکت میکردیم سمت مشهد تو راهم بعضی موقع ها که برای نماز نگه میداشتن کباب میخوردیم دیگه وقتی میرسیدیم خونه فقط میخوابیدیم تا سه روز بعدش ما بشور بساب داشتیم تا به روال عادی زندگی در مشهد عادت کنیم 

 

 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

اینا پاره ای از خاطره هامه😂😂

🥿🥿🥿

 

بابام یه دوست کفش فروشی داشت خیلی وقتا اونجا کفش میخریدیم آخرین تصویرش تو ذهنم این بود یه کفش صورتی برام آورد حتی تو کفشم شکلاتم گذاشت 🥲💕

 

🍬🍬🍬

 

یه دوست دیگم هنوز بهم شکلات میده 😅😅😅

 

آقا من بزرگ شدم بس کن این عادت دیرینه فک کنم میخواد حلالش کنم بابت ممدقلی هایی که میاورد منو زهر ترک میکرد حلال کردم ولی شما شکلات بده شکلات خوبه 😂😂😂

 

🚲🚲🚲

 

یه دوچرخه صورتی داشتم تام و جری بود میرفتم پشت بوم انقدر با سرعت میرفتم که به راحتی میتونستم از پشت خودمون جهش بزنم پشت بوم همسایه بغلی مامانم یه بار اومد بالا ببینه چه خبره 😅😅😅

 

این دوچرخه رفت دست محمدرضا که قشنگ اسکلتش کرد بعد داد به محمد مهدی همون کله قندی رفته آبیش کرده چرخ سواری میکنه 💙😁

 

خالم میگه دم نونوایی گفتن چرخش از کجاست ؟ نمیفروشین ؟ خیلی خوبه نمیدونن که اون از منه بدبخته داره نسل به نسل دست به دست میشه😂😂😂

 

اسکوترم دارم ولی این چون هدیه اس نمیدم باشه برام خودم 😂😂😂

 

🙅🏻🙅🏻‍♀️

 

پسرعمو محمد تو روستا بود قرار بود با ما بیاد عمو زنعمو زودتر رفتن من بچه بودم اون موقع تو راه حوصلم سر میرفته سرگرم میشدم اگر کسی تو ماشین بود .

 

سرگرم شدنم به قیمت ناخن های کشیده رو بازوم تموم شد 😂😂😂

 

اون موقع ناخمای اون بلند بود من کوتاه با اون چنگاش منه بچرو ناخن کشی میکرد خجالتم خوب چیزیه حیف نامحرمیم وگرنه انتقاممو ازش میگرفتم 😂⚔🔫

 

 

یه بارم همین آقا میخواست خواهرمو صدا کنه هی میگفت خانوم خوشبخت خانوم خوشبختتت😐😐

 

خوشبخت فامیل مستعاره ها 🌱

 

بعد حالا ما سه تا خانوم خوشبخت😂😂😂نمیدونیم کیو میگه

 

آخرش دید کسی جوابگو نیست گفت خانوم فاطمه خوشبخت

 

ولی من رفتم گفت دخترخالت کارتون داره 😐👊💥

 

 

حالا پسرعمه 👦🏻👧🏻

 

بابام نون سنگک بزرگه خب گرفت داد پسرعمم ساندویچ کنه تو راه ولایت بودیم😂😂

 

اینم با حوصله تر از همه خیلی راحت یه نون سنگک ساندویچ کرد داد بابام😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

 

حالا این پشت فرمون جا نمیشد باز دوباره ویرایش کرد تنظیمات ساندویچو 😄😄😄مگه مجبوری آخه

 

از کارشم که سوال میکنن میگه میرم تو عرودگاه اینایی که کسی ندارن باهاشون خداحافظی میکنم همراهی میکنه😂😂😂

 

 

🧕🧕🚘

 

اون موقع رمان میخوندیم همین عید رو میگم بعد تحت تاثیر بودیم 😆😆😆

 

بعد سر جوب که عکسش هست توی گردشگری و.. پست کردم میتونین ببینین

 

نشسته بودیم بعد من گفتم الان یه ون مشکی میاد میبرتمون بعد دوتا جوون خوشتیپ میان میگم طلبکارن خلاصه توهمات بنده که آشنایی دارین 😁😁😄

 

گفتنش همانا یه ماشین شاستی بلند سیاه اومدن همانا😂😂😎😎

 

حالا با اون دمپایی های رنگی پریدیم تو خونه بند های خدا آدرس میخواستن🤣🤣🤣

 

گرچه تمام ویژگی های توهم منو داشتن همه پسر جوون بودن ولی خب ما تو همون توهمم به ویژگی های ظاهری هم توجه کردم واقعیت دیگه خیلی دور از ذهن من بود همسن برادر من بودن اونا بعد دخترخالم داشت رد میشد بیاد تو خونه پرسیدن گفت من نمیشناسم رفتن 😄😄😄😄

 

 

👦🏻

 

یه بارم اخوی تعریف میکرد میخواسته بارفیکس بزنه از میله بعد این تحمل وزنشو نداشته میوفتن خودشو بارفیکس فرود میان رو زمین 😂😂😂

 

زن داداشم تو نماز کنترل میکرده نخنده آخه کی کله سحر بارفیکس میزنه 😂😂😂

 

 

 

 

۱۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

💔🙃

 

یه یا ابولفضل بگو!

 

ببین چه ها میبکنه♩

 

کار صد دعا میکنه♪

 

دردها رو دوا میکنه…

 

خاکو هم طلا میکنه!

 

گره هاتو بده دست ابولفضل ، گره وا میکنه!

 

تا باشه ابولفضل آخه کی فکر بلا میکنه♪

 

کی فکر قدر میکنه کی فکر قضا میکنه…

 

یکی گذاشت صداش تا خونمون اومد🌻

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

جدول نیازمندی ها😁🤞

فعلا همینا 😌😌😌

 

شمام تو وبتون یه جدول نیازمندی بدین 😁😁😁

 

ولی واقعا اینایی که من گفتم خیلیه؟👀🤨

 

به جان خودم....🤔

 

چون جان خودمو گفتم سکوت پیشه میکنم 

 

🤐🤐🤐🤐🤐😄😄

 

 

امروز از هفت صبح تا صفت شب من فسفر سوزوندم دوتا کلاس تو یروز خیییلی بد بود الان مثلا رو به موتم😅😅😅

 

 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

ولادت حضرت علی (ع)❤

روز پدر به همه پدرا مبارک ❤🌝

 

بعد یه سوال داشتم برا باباهاتون چی میخرین ؟

 

پدرمن : این تنگه این گشاده این کوچیکه این بزرگه این چه رنگیه این جنسش اینجوریه این کوتاهه این بلنده

 

ما جرات نداریم چیزی بخریم😂😂😂😂😂

 

ساعتم اصن دستش نمیکنه لباسم که هیییچ

 

میمونه گل که فک نکنم هدیه جذابی باشه🤔

 

بعد امروز میگه خیلی برای من چیزی خریدین که به حرفتون کنم😂😂😂

 

آخه پدر یه چیزی بگو خوشت بیاد من حاضرم برم اون سر دنیا بخرم

 

فقط یه ریش تراش میمونه که اونم باید خودش باشه در کل پارو قبول نداره

 

یه شلوار میخره پاساژو فتح میکنه 😂😂😂

 

و درکل از زمینه هدیه دادن بگذریم سلیقش به خودم رفته 😂😂😂

 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

بد خواب شدم

دیشب مگه من تونستم بخوابم😑😑😑

 

حتما باید فردا مدرسه باشم بیهوش بشم تا شش صبح

 

چهار بار هی پاشدم هی خوابیدم بعد دیدم گوشیم هشدار میده خاموش کردم خوابیدم باز دیدیم یکی تکونم میده پاشدم میبینم مامانم با لیوان آب بالا سرمه

 

میگه مگه نمیخوای روزه بگیری بخور 🙂

 

آب سرد نبود داشتن اذون میدادن پاشدم آب سرد خوردم نماز خوندم خوابیدم تا نزدیکای یازده خالم زنگ زده اصن نشنیدم

 

پایین تلویزیونم خواب بودم تلویزیونم روشن گوشی و تلفن همه اینا من خواب بودم بین اینا 😂😂😂😂

 

سبک خواب بودن مشخصه یا بیشتر بگم 😌😌😌

 

خالم زنگ زده میای حرم یا نه میخواستما ولی نرفتم دیگه

 

دلم میخواد برم بیرون زود درسامو تموم کنم برم رو مخ بابا ببینم این رخشو روشن میکنه یا نه خشک شدم تو خونه ؟

 

😬😬😬😬

 

و اما یک خبر خوب و احتمالی هفنه دیگه میریم قم 😍😍😍😍

 

با قطار😭

 

یاد اون سر صداش میوفتم سردرد میشم

 

یاد اون پله که میری تو قطار اصن فک میکردم قراره بیوفتم 😪🙄

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

چایی بریز🍭🫖

برای دهه فجر یه جشنی داشتن مدرسه مامانم

 

خیلیییی باحال بود حالا مدرسه ما 

 

بیسکوییت دادن اونم کناره هاش خورد شده بود من تا نگام افتاد گفتم 

 

😅😅خیلی ممنون نمیخورم

 

النازم نخورد بعد داشت میرفت برگشت رو به دبیر گفت شرمنده تموم شده دبیرمون فک کرد میخواد تعارف کنه

 

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

 

حالا اینا به کنار آهنگ دیو چو بیرون رود گذاشته بودن با آهنگایی مربوط به دهه فجر بعد الناز محمد نبودی میخونه بلد نبود بقیشو به من میگه بخون تو از اینا گوش میدی 😐😐

 

دیشب..😁😁😁😁

 

کار داشتم هی بابام میگفت بیا بیا بیا بیا

 

پاشدم رفتم بیرون

 

بابا _ یه چایی بریز 😁😁

 

انقدر بیا بیا بیا برای چایی بود 😐😂

 

بعد رفتم آشپزخونه اصن چشام گلگون شد رو میز یه پلاستیک بود که کاملا مشخص توش چیه وگرنه من انقدر ذوق نمیکردم😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

 

گفتم کاش بیشتر ناراحت میشدم 😂😂 بابام میگه از چی ؟

 

یعنی هیچکی خبر نداشت 😔😔😔

 

فعلا داریم در مورد سفر با بابا بحث می کنیم که هفته های آینده نتیجه بده قبل ماه رمضون مسافرت بریم 😁😄

 

اخوی هم که در کربلا نبودش کم و بیش در مشهد احساس میشه 😄😄😄

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

تقبل الله اخوی🥲🤲

 

 

زنگ زده من رفتم خداحافظ 😐😑 حالا کجا ؟

 

کربلا ❤

 

با خانومش رفتن فک کنم یه هفته ...

 

کسی نیست که مارو یه حرم ببره ؟ 💔😢

 

منم کربلا میخوام خب کاش یه هواپیما داشتم...ولی ندارم دیگه نمیشه برم

 

تا الان نمیدونستم طلبیده شدن یعنی چی الان فهمیدم یعنی عین این آقا هل کرده بار بندیل ببندی مرخصی... خداحافظ من رفتم کربلا 😍👋

 

چند روز مامانم حرف قم می زد ولی مقصد هی کج میشه سمت آبادی اجدادی😐

 

خدایااااا کربلا بهمون بده خداااااا 😭😭😭😭💔💔💔💔

 

خدااااااااااااااااااااااا آی هو وان آرزو ایت ایز کربلااااااااااااا😣😣😢

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

رفتم خونه شاه خراسان❤🥰🌸

دیشب هوای حرم کرده بودم صبحش به مامانم میگم بریم حرم ؟

 

مامان _ سماور روشن کن چایی بریز خونه رو مرتب کن بریم

 

😐😐😐 زیارت از راه دورا قبوله نه ؟‌

 

یه اوهووو بلندی کشیدم رفتم خوابیدم😂😂😂

 

بین خواب بیداری اومدن دم پای بدبخت من چایی میخورن یعنی برگشتم بقول دوستم میتونستم بوم رنگی بزنم به لیوان ولی نشد 😂😂😂

 

ویندوزم که روشن شد آماده شدم رفتیم حرم سویشرتمو درآوردم که ابن دفعه اگه اون آقاهه بود ببینه چادر دارم نگه چادر بگیرین ( شانس منم به تیر برق خورده😆)

 

وااایییی اگه میدیدین چه بچه هایی بودن یکی کاپشن یاسی سفید پوشیده تو بغل فک کنم مامانش یا خواهرش بود 😍😍😍

 

یه دختر نازیم چادر رنگی سرش بود دست مامانشو گرفته بود 💕💓💕💓

 

یه پسره خوشتیپیم کلا خردلی ست کرده بود منتظر بود باباش لیوانو آب کنه بده دلم میخواس برم لپشو بکشم ولی خب باباش باهاش بود 😌😁😁

 

ولی یجوری پشت ماسک گفتم که بابامم متوجه شد با کی حرف میزنم 😂😂

 

تماااام نماز قضاهامو خوندم حالا مامانم دراومده به بابا میگه همه نمازاشو خوند یه روز مارو بزار اینجا بعد بیا دنبالمون

 

چون نمیتونستم برای یک یکتون بخونم نیت چطوری کنم گفتن بگو به نیت مومنین و مومنات و ملتمسین دعا برای امواتم خوندم نمیدونم چند رکعت شد دیگه دو تا چار رکعتیم خوندم یه دو رکعتی دیگم خوندم مامانم رفت وگرنه بازم میخوندم 😅😅😅

 

آها یاسینم خوندم گردنم خشک شد 😁😁😁 ما طبقه پایین بودیم یه ضریحی بود اونجا من ندیده بودم تا دیگه برای اون دوستمم که تو آی سیو بود دعا کردم وبشون حذف شده دیگه خبری ندارم ایمیلم دادم ولی فعلا جواب ندادن 😪😪💔

 

اومدیم کتابخونه کتاب بخرم انقدر که خانواده محترم همکاری کردن که اعصابم بهم ریخت اومدم بیرون ولی من یه روز یه حساب بانکی جدا میزنم راحت بشم مامانم اومد مارو آورد بیرون چادر رنگی سر من کرد 😐😐😐

 

خیلی قشنگه ولی من چادر نمیخواستم چفیه خواستم بازم همونطوری شد دوباره رفتن پارچه فروشی من تو نرفتم دم در بودم راستش ناراحت بودم ولی خب از اونجایی که من تعادل اخلاقی ندارم جدی گرفته نشدم😂😐😭

 

بعد اونجا یه ماشین پلیس بود گفتم کاش میشد سوارش شم ‌بعد بیارم بزارم سرجاش😂😂😂

 

ولی بنا به دلایلی : ۱ فاقد گواهینامه میباشم ۲ کسی نبود پس درش قفل بود روبه رویه مجتمع قضایی ام بود صاف میبردنم دادگاه😂😂😂

 

دیگه برگشتیم خونمون اومدم بخوابم تو اوج خواب مامانم صدا کرد بیا تاید بده😑😑😑

 

اونقدر گشتم خواب از کلم پرید خونه پتو بالشتو جمع کردم شتابیدم به سوی کار منزل 😬🤒🤕

 

پ.ن:

 

وقتی حرم میرین کفشاتون بدین کفش داری خوبه یکی بیاد خونه شما کفشاشو با خودش بیاره

 

🌱یاد گرفته از شهید حججی🌱

 

پ.ن :

 

اگه وجود خدا باورت بشه

 

خدایه نقطه میذاره زیرباورت👌

 

“یاورت “می شه.😍❤

 

 

اینجام همون جا بود که ندیده بودم همینجام نماز خوندم

 

 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

دلتنگم 👈🏻💕

I am very TIRED

 

اول دهه فجر مبارک 

 

دوم اینکه برام دعا کنین 

 

سوم تو این چند روز بزورم شده باید برم حرم واقعا حرم لازمم 

 

دلم برای صحن حیاط حرم تنگ شده💔

 

برای ضریحش 💛🤚🏻

 

برای نماز خوندن تو صحن 😍🥲

 

برای نگاه کردن به بچه های کوچولو که یجا نمیشینن 😂😂😂

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

آنچه گذشت ...

جغرافی - دفاعی امتحان دارم 😭

 

فنون باید بنویسم انشای اسکناسم بنویسم 

 

این چه زندگاااااانیست 

 

ای باباااااااا 

 

امروز سر کلاس ریاضی این دفعه دبیر نگاش رو من تنظیم بود انگار داشت برا من توضیح میداد 😂😂😂😂

 

دو نفر نرفتن صاف رفت رو اسم من رفتم پا تخته خوش خط و تمیز نوشتم 😌

 

همرو پاک کردم فقط مسئله خودمو نوشتم ولی خب دبیر گرامی انقدر روش نوشت از قیافه افتاد 😐😐

 

عربیم که مردمو زنده شدم ولی اسممو نگفت لی لای لای لی لای لای😇😂😂

 

الانم پنج و نیم کلاسه زبانه دارم برای speaking آماده میشم خیلی زود ترممون تموم شد 🤏🤓

 

 

 

همچین تاثیر گذارم نبود کلاس در مورد تولدت کی هست بود ؟‌😐

 

با یه دبیر جدید 😔😔😔

 

خیلی بده این دبیرا عوض میشه 😬🤒

 

من یه ساعت سر خیابون واستادم که تشیف بیارن دنبالم بعد مامانم تازه مدیر کل تموم شده دیده ده دیقه به هفته به من زنگ زدن میگن کجایی ؟

 

😐هیچی دیگه من بگم بیاین دنبالم صبح میشد دیگه من باید یه راست میرفتم مدرسه گفتم خودم میام 🙄

 

 

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

باید تشته باشی تا بهش برسی🤍🌱

#تلنگـــــــر

❢شاگرد:

استاد چه کار کنم که خواب امام زمان (عج)رو ببینم؟‌

◁ استاد:

شب یک غذای شور بخور، آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.

❢شاگرد:

استاد دیشب دائم خواب آب می‌دیدم. خواب می‌دیدم بر لب چاهی آب می‌نوشم. کنار نهر آبی در حال خوردن هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول... 

◁استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی. تشنه امام زمان(عج)بشو تا خواب امام زمان (عج)ببینی..

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

تعبیر بلدین ؟

از صبح که پا میشم غرغرای مامانم شروع میشه میخوام برم دیرم شد الان من باید مدرسه باشم زودباش دیگه من اصن رفتم😂😂😂

 

و شامل اینجور غرغرا ریاضیمونو امضا کرد یه چیزی شدم بین یازده و سیزده اصن بدم اومد از ریاضی بیست که ندارم ولی بالا هفده چهارتا دارم بقیشم چهارده به بالا فقط دو سه تایی فک کنم بالای ده زیر چهارده شدم🥲💔

 

درس خوندم من ِایییی به درد عمم نمیخوره

 

اصن بدم میاد از مدرسم مامانم الان میگه تازه به این نتیحه رسیده این همه من خودمو کشتم 🤕🤒

 

من شاهد بودم بچه ها اهل درس اصن ففط میخوندم کم نیارم رفتم المپیاد ادبیات حالا اینجا... فلانی ده شدی ....هورااااا🥳🥳🥳🥳😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐

 

خدایا نجاتم بده وای😩😩😩

 خواب بچه دیدم اونم یجا بچه غریبه بود بجا نمیدونم من بودم و اون تعبیرش چیه بلاگفا هیشکی نگفت بهم 😂😂😂

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

کارنامه درخشانم🙃

11,25👀

19,50😻

17,25😽

عربی بالای 18 نگف چند🙉

15,50😌

13,5🤐

فعلا تا اینجا اینارو میدونم 😐😐😐😐

تازه جغرافیام ندادم خداااا🙄🙄🙄🙄

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

خونه ما💕

دیشب بابا زنگ زد گفت چیزی لازم ندارین؟ میگم بابا امشب لیله الرغائب

میگه خب میگم اگه بری سوپری منو به آرزوهام برسونی بم میخنده😂😂😂😂

بابا مگه شب آرزو ها نیست اینم آرزوعه😅😅😅

مامانم از اونور میگه شب آرزوی و دعاعه نه شب آرزوی خوراکی انقدر کاش یکم تو آرزوی مارو برآورده کنی 😅😅😅

گفتم آدم باید بی منت محبت کنه ای بابا یه کار برام انجام میدین هی درس درس درس 😅😅😅

بعدشم که دیگه خبری جز خوردن نبود 😋😋😋

صبح ب صدای آیفون پاشدم دیدم خونمون هیشکی نیس🙄💔

همسایه پایین بود

_ بله ؟

همسایه _ سلام ببخشید پدر مادرتون هستن؟‌

_سلام نه

همسایه _ آها چون میخواستم برم نون بخرم گفتم شما هستین درو باز کنین

نه میخوام پرواز کنم برم 😑😑

_ بله هستم

رفت وای فای زدم به برق بلاگفا که دیدم خبری نیست از پست تازه نظر تائید نشده هیییچ 😶🧐

پلاستیک پفیلا گذاشتم جلوم میخوردم تا گوشی زنگ خورد

بله رفتن خرید من هی میگم نه چارتا چیز دیگه خریدن اصن من نرم خرید حضورم بیشتر تو چشم میاد😂😂😂

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

شما از چه نظر؟

از نظر روحی نیاز دارم برم یک سفر دور دنیا 😎😎

از نظر مالی هیچجا خونه خودم آدم نمیشه😂😂

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

جهاز نرگس

 

اونا جزو جهازمه که یه فنجونش شکسته😂😐

اون قلبا من ابتدایی خریدم دو صفحه اندازه برگه آچار بود دتا خریدم شد هزار تومن یعنی صفحه ای پونصد خیلی ارزون بود از اونا فقط همینا مونده 😁😁😁

اونا نمیدونم پاستوره چیه دوستم بم داد میگه ماله پنج سالگیم بوده 🤔😅ولی باحاله 

اون صورتی اگه ببینین برای گوشیم خریدم انقدر فک نکردم باید ست باشه با پشت گوشی هعی خدا چرا مغز من فرسودس؟😑🙄💔

اون یونیکورن دسته کلیده خریدم نمیدادا میگفت تموم میشه از اونای دیگه بخر 😂😂😂 خیلی جنسای کیوتی داره 😍😍

اون فنجونام مدرسه مامانم بودم به مهد کودکیا دادن من دوم سوم بودم فک کنم دادن مامانم بده به من 😄😍

امروز فاینال داشتیم خیلی نخوندم و عالیم ندارم ولی مطمئنم نمیوفتم😁🤞

 

چطوری قالب بیان رو عوض میکنین میشه بگین از قالباش خوشم نمیاد 🥲💔

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

کشف گنجینه هایم

من شانس ندارم اصن کافیه یه چیزی قایم کنم 😂😂

 

مامانم با جاروبرقیش اتاق منو هوف میکشه قشنگ😂😁😁😅

 

بعد در طی یک حرکت کاملا غیر منتظره درو کمد بنده را می گشاید و ...

 

دقایقی بعد ...

 

اولش غرغر با خودش بعد با من

 

مامان _ نرگس بیا ( من خودم میدونم پیدا کرده ) ... تو خجالت نمیکشی ده بار میری آشپزخونه و میای خب اینارم ببر مگه کسیم جز تو هست که قایم میکنی 😠😠😠

 

_ 😄😄😄😄 عه اینارو دیروز خوردم یادم رفت ببرم

 

مامان _ بزار بابات بیاد

 

بعد که بابام میاد مامانم تمام ماجرا شرح میده

 

بابا _ آفرین باریکلا🙄😑

 

😂😂😂خواهش میکنم انقدر منو مورد الطاف خویش قرار ندین😂😂😂

 

آخرشم بابام ته ته ته دعوا کردنش اینه زشته جمع کن همیییین 😅😅😅😅

 

بعد میگن دخترا بابا دوستن مادرای عزیز شکایت مارو پیش بابا ها نبرین چون پدرا هیچ وقت به حد انتظار شما خشونت به خرج نمیدن یکیش بابا من اصن خون تودشو کثیف نمیکنه ☺😍

 

ولی خب اگر در هنگام اخبارو فاکتور بگیریم بابام خیلی خوبه

 

با بابام سر اخبار حرف بزنی هی میگه هیس واستا چشماش صاف تو تلویزیونه یعنی ثانیه ثانیه ضبط میکنه👀

 

چایی ام میخوره ☕🫖ناهارم میخوره 🍛🥗🧂

 

بعد من میگم بابا بریم سفر میگه صبح میریم 😐

 

منو مسخره می کنین😬😬 ؟ یه روز کل دنیا رو میگردم 😑😁😂

 

دیشب از پنیرای لاکتیکی خریده بود من از پنیرا نمیخوردم مامانم میگه باز پنیر خریدی ؟😱😱

 

بابام میگه تحفه از اون پنیرا نمیخوره میگه مزه آهن میده

 

😂😂🤣 قربون خودتو ساندویچات انقدر به فکر منی

 

حالا مامانم خودمو کشتم لبو بخر آخرم میاد میگه بابات گفته خودم میخرم بابام اصن لبو نمیاره 😅😅😅

 

خلاصه که روابط با پدر مادر اینگونه می باشد

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

محتاج به دعا

خدایا کی میشه تموم میشه این دبیرستان ؟💔😩

 

الان دارم میرم بخوابم ساعت دیگه 2:34دیفه به وقت مشهد😂

 

چه وضعشه واقعا ؟ الهی کمک کن 

 

برام دعا کنین 

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

چالش شرکت کنین😁

خودت رو در سه کلمه توصیف کن

 

خنده رو ، اجتماعی ، مهربان(بسی زیاد دارای روحیه خبیثانه)😁😍😂

 

2.اخرین باری که گریه کردی چه زمانی بوده و چرا؟

 

آخرین بار که درست و حسابی گریه کردم 17 آذر که سرکلاسم بود که تموم شده بود و من بعدش رفته بودم بعدشم با مامانم بحثم شد بعدش اومدم طبقه پایین 🥲😭💔

 

3.چیزی که در آن اصلا خوب نیستی؟

 

تقطیع کلا علوم فنون ادبی حاضرم ریاضم حل کنم فنون کار نکنم😑🤐

 

4. بزرگترین توانمندی تو؟

 

بزگترینش لبخند در هنگام حرص مادر😁😁😁

 

5. از اسمت راضی هستی؟

 

بلی👍

 

6.اگه عینک داشتی و میتونستی ذات آدما رو ببینی اولین نفری که می‌دیدی کی بود؟

 

سر چهارراه کل مشهدو آنالیز ذاتی میکردم😂😂

 

7.فرد مورد علاقه خودت رو در سه کلمه توصیف کن

 

هم خوشگله😍 هم جذابه 😍هم محرممه هم مثه خودمه هم از خون خودمه بسیار بسیار بسیار آدم خوش اخلاقیه🥰

 

8.تصور غلطی که مردم از تو مردم از تو دارند؟

 

خیلی درسخونم و مظلوممم😂😂

 

9.تا حالا عاشق شدی؟

 

سلاااام آقای مدیری😄😄

عاشق بله شدم عاشق خدا شدم ❤

بعدم یه حسای پرتی دارم ولی عشق به مذکوری نو آی دونت هو لاو👐💔

 

10.اگه تو قرعه کشی ۲ میلیارد برنده شی چیکار میکنی؟

 

اول میرم یه خونه میخرم بعدم ماشینم میخرم بقیشم خیرات میکنم ثوابش برسه به روح مبارکم😎😅😝

 

اگه بزارن چیزی دستم بمونه چشم ولی فک نکنم رنگ پولو ببینم 😆نرسیده میرههه😩

 

کسایی که میشناسم بقیه هم شرکت کنین

 

🌱امیر - مینامی - بهارجون ... 💚

 

اینم منبع چالش کلیک کنین میاره👇🏻

منبع:فاطمه

قوانین چالش : 👇🏻💥

 

1.منبع چالش تو پست خودت و همه دوستانی که شرکت میکنن گفته بشه

 

2. زیر پست چالش تو وب فاطمه بگین که شرکت کردین🌷😁🙏

 

3. اگر چهار نفر یا کمتر دعوت کردی موردی نداره فقط بیشتر نشه و حتما دعوت‌ کن و نزار چرخه قطع بشه

 

 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

کلیک کنین بریم بهشت 💛

مسافرین عزیز سلام ✌🌻

هم‌اکنون بر فراز آسمان به سوی بهشت خداوند بر روی زمین پرواز می کنید ☁️✈☁️

آماده ای ؟🙂 پس کلیک کن 

بریم بهشت 🤍

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

محرم

پنج ماه دیگه بیشتر به سه ماه تعطیلی نمونده ...💥

اونم مثه همین چارماه تند میره چه بد چه خوش میگذره و خاطره هاش میمونه قشنگیاش میمونه 😍🤞🧡

اون سه ماه که تویه چش بهم زدن میره تنها بخش دوست داشتنیش محرمه که کل اقوام پدری و مادری میریم روستا یه جمعیت تقریبا زیاد که میرن خونه مادرجونم و روز عاشورا غلغله اس😂

ما و خانواده عمورضا و عمو حسین که جداییم ولی همچنان شلوغه 😅

از محرم آشپزخونه همیشه خونه مادرجون یادمه پسرعموها و دخترعموهای کوچیکم که از خونه رو فتح میکنن یا تو کوچه یا تو خونه یا دم در که عین مسجد میمونه با اون همه کفش سیاه و سفید سرمه ای ... 

روز عاشورا که میشیم مسئول پخش غذا و از شدت گرما و مزاحمت مگسا کلافه میشیم زنبورم داره ولی غذا پخش کردنش خیلی خوبه اینجاشم خوبه که هرکی میبینتت میگه ببخشید یه بچگانه 

یا خالم که میگفت غذا برای فاطمه زهرا بیارم غذا بردن برای حسینیه و پر کردن ظرفا و یا لیوان پخش کردنم که ده تا ده تا میدم نصفش هدر میده

مامانم میگفت وقتی براشون لیوان بردن چارتا دوغی بوده دوتا تمیز 🤣🤣🤣🤣

و منی که لیوان پخش میکردم میخندیدم جمع کردن سفره با دخترخاله و عروس عمو جاروبرقی آخر مجلس که تقسیم میکردیم کی کجا رو تمیز کنه ولی جارو خراب بود و ما رفتیم بالا نشستیم عروس عمو عکسای ازدواجش نشونم میداد اونم هم اسم منه ها 😁😁😁

وقتیم برگشتیم چون رفته بودیم جلو کولر تا مدت ها مریض بودیم 😅😅😅

بعدش باز شربت دادن اونم چه شربت دادنی برای هیئت روستایی که قرار بود بیاد 

دوستای جدید پیدا میکنیم گرچه من دارم یکی هیچ جا تنها نیستم سریع ارتباط میگیرم 😂😂😂

حتی اون شب که عروس عمو اولین بار بود باهم حرف میزدیم مادرجونم میگه انقدددر خوشحال شده بوده گفتم خب زودتر میگفت افتخار میدادم😂😂😂

حتی دعوام با پسرخالم که سلاحامون دسته جارو برقیو طی و مگس کش بود میگفت من مختارم من میگفتم تو بند پوتین مختارم نیست یا مداحی کردنش با سیبک گلوش 😂لاغره ها  ولی دارای روحیه به شدت جنگجو 👊🤕

یا شله زردایی که نصیبمون میشه باهم میخوریم یا شبایی که میریم مسجد و تو راه برگشت یه عالمه حرف میزنیم😂😂😂

یا شب نشینی آقایون تو کوچه 🥸 و....

از سر برگشت هرکی یجایی میشینه و زیارت می کنیم باهم خونه دوست عموم میریم گاهی یا مراسم کباب خوری بعدم اگه قسمت شد بستنی و ... سلام مشد 👋😃

اگه دوست دارین براتون بگم ..خیلیییه ها 😂

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

شماره سه ام واقعیت داره؟🤔😂

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

امیر

دیشب با امیر چت میکردم عکساشو گذاشتم تو وب دیگه خیلیههه 😂😂😂

http://khoshbakht8085.blogfa.com/

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

از فردا مشد👇😂😂😂😂

 

 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

کرسی 😍😁

دیشب نماز خوندم مامان و بابا رفتن بیرون بعد با یه کرسی برگشتن ( اینجا خیلییی سرده🥶)

کرسی رو راه انداختن نشستیم دورش حالا تلویزیون روشن کردم چیزی نداشت لژیونر میدیدیم 🥸🤓

چرا واقعا تلویزیون چیزی نداره ؟ 🤔🤔

_ بابا حوصلم سر رفت 

مامان _ اون گوشی رو بزار کنار ما بچه بودیم دور هم می شستیم از حرفا چیزی یاد می گرفتیم 

_ من چی یاد بگیرم آخه ؟ از این جاری به اون جاری از این بچه خواهر به اون بچه خواهر 

خلاصه که آخر مامان و بابا باهم از بسته های حمایتی دوران کودکی میگفتن و منی که هیچی نمیفهمیدم 

خواستیم بخوابیم حالا من 😶

_ مامان ... مامان خوابی ؟ 

مامانم جواب نمیداد بعدش دیدم بعد چند دیقه ها مامانم پاشد 

_ مامان ؟ من خوابم نمیبره داغه این 

رفتم پتو آوردم برم اونور 

مامان _ سرت یخ نمیکنه اینور بزار من برم اونور بالشت هست ؟ 

_ نه 

بالشت برد ولی من همچنان خوابم نبرد 😐😴

آخرش پتو پهن کردم یه ور فک کنم یه یه چهار ساعتی خوابیدیم بعد از نماز صبم تا اذون ظهر خواب بودم 😴

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

این چه کرسی بود الان خانوادگی پاها تو کرسیه تا اذون مغرب بدن بعدشم خدا بزرگه تا سحر هستیم زیرش دیشبم انقدر غر زدم بابام رفت پفک و پفیلا و تخمه آورد 

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

از طرف یه زخم خورده 👈🏻فرمانده جونم روزت مبارک😍❤

 

 

مامانای عزیز روزتون مبارک 🥳😍😘

 

تمام مادرا مخصوصا بهترین مادر و مادرای شهید 💚💛❤

 

بهترین کادو به غیر از اینکه جشن و کیک و کادو بهترینش اینکه خونه رو مرتب کنین یا حداقل اتاقاتون مرتب کنین باورکنین راست میگم 😅👌

 

مامان من که دستور دادن ظرفا رو بشورم الانم که به طور خودکار کمدمو کشیدم بیرون مرتب کنم حالا از عتیقه هاش میزارم 🤞💥😹

 

در نتیجه اینکه مادران خود را بسیار بسیار بسیار دوست بدارید به غرغرهایشان لبخند نزنید تا مورد عنایت قرار نگیرید بنده زخم خورده ام😹😹😹

 

عرایض بنده به اتمام رسید ...

 

بله از اتاق فرمان دستور دادن بیا تخم مرغارو بشور😐😄😄😄

 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

فواید رفیق اعصاب خوردکن 😐

 

 

وبشو پیوند کردم اگه کسی از اینجا رفته کانالش وبش فعاله 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

داماد مادر

همیشه هر بحثی که نمیکنیم به شاهزاده سوار بر اسب من ختم میشه 

مامان _ اونی که بخواد بیاد...

_ فقط به فکر دامادت باش 😬😬

مامان _ حالا بزار آخرش یه پبرمردی میاد 🙁🙁

_ اشکال نداره پیرمردا پولدارن بهتره 😂😂😂

مامان _ حالا هی مسخره بازی دربیار 🙄

_ مامااان ول کن شوهر منو اه 😁😁

مامان _ تا صدسال دیگم تو هنوز این جایی😬😬😬

_ خونه بابا خیلم خوبه میخوری میخوابی کسیم کارت نداره😂😂😂😂😂

داشت نماز میخوند چادر سفید پوشید اومدم 

_ میاد بم؟😍

مامان _ نوچ😐

یکی دیگه سرم کردم 

مامان _ نوچ 😑

رفتم یه سرمه ای سرم کردم 

مامان _ نه 🤨

_ خب پس چی بپوشم ؟ این نمیاد اونم نمیاد سر عقد چی بپوشم 🤐😅😅😅

.

.

دقایقی بعد 

مامان _ حالا من یه چیز میگم تو درست فعلا بخون 

آخرشم من همینجا میمونم 🤣🤣🤣🤣

دامادم که فعلا پل خراب شده هنوز نرسیده مشهد برسه اطلاع میدم 😁😅

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

فال حافظ

نصفه شبی حالم خوشه ؟ حافظ این چه فالی بود برای من درآوردین؟ 😳😲

من هی میگم کی بشه شهید بشم حافظ میگه آرزوی مرگ نکن 😐😂😂

دست شما درد نکنه اینو خوب اومدی حمایت خاصی نمیشم من میخام پلیس شم مامانم میگه بیا برو طراحی دوخت لباس بدوزی بیا برو معارف اصن مرخصی بگیر برو حفظ قرآن کریم 

من موندم ؟ 🙄😶

مرسی حافظ تکلیف منو یه نفر مشخص کرد 👍 همین انسانی رو مییییرم تا پلیسی ✌

هعی راس میگی ستم رو سرم ریخته .... بیا شیطانم کسیرو گیر نیاورد اومد سراغ من 😑🤕

دمش رو پیدا میکنیم اعوذ... میکنیم 

برو بیرون شیطان رجیمه عهههه😡

I love my God👈❤

شمام بگیرین نتیجشو بزارین اینجا 

 

 

 

بهارچون توقف نکنین فقط بگذرین هرچیم از میخواین آرزو کنین مراقب خودتونم باشین آینده روشنی در پیش دارین 

فعلا جناب حافظ توصیه ای ندارن چقدر شمارو دوس داره به من میگه آرزو مرگ نکن نه خودتو اذیت کن نه بقیرو😐😂

مهرو محبتا کجا رفته 😒😪

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

صلوات 💔

خدایا حس میکنم غمامون از شادیامون جلو زده مثه یه مسابقه دو که داره به شادی پوزخند میزنه 

دیدی زدم جلو😏حالا هی بدو 

انقدر که غمش رو دل مونده مثه یه سایه تیره که تاریک کرده و راهو نمیبینیم 

هممون یجور دغدغه داریم یکی کارش یکی خانوادش یکی خودش... همشم میشه زندگی 

اینروزا با یه جرقه خوشحال میشیم انگار منتظریم یه اتفاقی بیافته مثله برف امروز شاید خیییلی سرد بود بلاخره عروس خانوم از راه رسید شهر سفید پوش شد 

لبو فروش سر محلو ندیدم ولی یه حسی تو دلم جوونه زد اینکه همیشه باید خوش بود 

باید بال هامو آماده پرواز کنم با یکی نمیشه رفت که 

اونوقت اوج میگیرم اوج گرفتن قشنگه وقتی تو آغوش خدا باشی دیگه نا نداری ولی جاش یه آغوش باحال داری که خستگیت یادت بره 

یجا خوندم این دنیا سالن آزمون وقتی ازش میای بیرون فقط باید بشینی تا جواب آزمون برسه

یکی از  دوستام چند وقت پیش بیمار شد خیلی درد کشید باباش خیلی غصه خورد کلا یدونس همسن منه ولی خب کامل خوب نشده عمو یروز خوب میشه غصه نخور 

دوست دوستم امروز تولدشه ولی نیست تو این دنیا تولدش مبارک دوست عزیزم بهت تسلیت میگم 

کاش امام زمان بیاد تموم بشه دیگه رنگ خوشبختی رو ببینیم 

کی می آیی آقا ؟ کی ؟ 💔😥

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

محله ما ☃️☃️☃️☃️☃️☃️

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

سومین سالروزهواپیمای اوکراین تسلیت😥

 

💔کی میرود از یادمان غمگینی این داستان...💔

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

امیر"قناری🐥💛

http://zardinoo1386.blogfa.com/?

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

چادر🌱🌝

باید با چادرت

سپر عمه جون باشی

با عفت و حیا

پا به رکابشون باشی

تا یار لشکر

بانوی بی نشون باشی

 

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

کانال امیر

@zardino

سلام دوستا عزیز این آیدی کاناله امیره *زردقناری* تو روبیکاس🐥🐥🐥 

یه ساعته دارم میگم بندازمت تو وب مخش شوت شه تو دروازه میگه چی چیو ؟ کیو ؟ 🤦‍♀️

دم دستم بود میزدم به تو دیوار کانالشه همه چی داره اندکی مثه خودنه هیچکس من نمیشه 😂

کامالش دل نویسه روزمره و پروف و خاطره و.....فروشگاهه😂

بعد دیگه آها کپی کلا راضی نیس حالا به خودش بگین 🤷‍♀️

امییییر بیا توضیح بده من همنقدر میدونم الو؟

الان میاد ..🙂

در ضمن امیر دختره ها 🧕

۱۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

خدایا💫💜

 

 

امتحانای سختمون داره شروع میشه و اینکه دوباره باید بشینم بخونم عین آدم نه اون مدلای عجق وجقی که در پیش گرفته بودم 🤭😅

 

من باید برای ارزوهام و شغلم تلاش کنم 😉🎯

 

الانم دارن اذون میدن ❣🫰🏻♥️

 

خدایا کمکمون کن من این سه سالم به خوبی بگذره ❣😍🫂

 

بریم که همه داشته باشیم یک کارنامه درخشان🌟🌻

 

بسم الله الرحمن الرحیم ....💕💕💕

 

Start💥💥💥

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

🙃

امروزم تموم شد با تموم خوشی هاش 

به بابا گفتم بابا استرس میگیرم منو اونور پیاده کن بابا قشنگ رفت دم نرده زردا

بابا _  انا الان بیا برو هیچی نیس

_  ملت بابا دارن ماخم بابا داریم آخرش مارو پیاده کردی 😆😅

بابا _ 😄😄😄

یه ساعتی به کلاس بود که با مامان برج هیجان بازی میکردیم بماند که چقدر من با وسواس میچیمو آخر مامان به یه حرکت واژگون میکرد همشو 😐😄😄

کلاسم که نگم با هانی تو سروکله هم زدیم فقط کل کل میکردیم بحث میکردیم 

شانس از دوستم نیاوردم 

از هیچی شانس نیاوردم 

خدایا هلپ می ا هو امتحان ریاضی 

آی دونت لایییییک اوفففف 

 

 

_______________

شهادت بانو ام البنین را تسلیت عرض میکنم🖤💔

ام البنین پیش همه روضه خواند و گفت :

شرمنده رباب پسرم را حلال کن🥀😥

عباس باب الحوائج بودن را از مادر ام البنین آموخته🥲🤲❤

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

قابلیتای دیگه بلاگفا😂😂

 

 

این چرا همچینه😂😂😂

بلاگفای عزیز صدای منو میشنوی جمعش کن این بازی کثیفتو 😅😅😅

 

_____________

خدایا به تمامی بیماران شفا عنایت بفرما🤲

اموات رو ببخش و بیامرز 🤲

محصلان عزیز را موفق بگردان 🤲

در ظهور مولامون تعجیل بفرما 

خدایا جوانان دم بخت و در بخت را خوشبخت بفرما 🤲

فعلا همینا تو ذهنمه شمام بگین 😊

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

خداقوت سردار

 

مثه این روزا سه سال پیش چه غوغاییتو ایران بود 💔

چه دلایی که پی پبکر شهید میرفت🥲

چه بچه شهیدایی که دوباره داغ پدر تو دلاشون تازه شد 🥀😥

⚘شهید ابومهدی المهندس⚘

⚘شهید پورجعفری⚘

⚘شهید زمانیان⚘

⚘شهید طارمی⚘

⚘شهید مظفری نیا⚘

 

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
Narges Banoo

حاجی کجایی ؟

داشتیم زیر خاکی میدیدیم و شام میخوردیم تا سریال تموم شد باباکانالو رو بالا پایین کرد روی شبکه نسیم ثابت موند... دختر حاج عماد مغنیه بود 

داشت از دیدارش با حاجی میگفت از بعدش رفت روی سید حسن نصرالله جایی که همو بغل کرده بودند جایی که پشت سر هم نماز خوندند..🙃🤍

بعدش رفت روی زینب وقتی داشت از پدرش میگفت بغضش یه جاهای تاب نمیاورد که من اینو شنیدم 

اون خیلی به زینب اصرا میشه که بره خونه خواهرش وقتی زینب میره و ساعت دو نیم منتظر برادر که برگردن خونه یه پیامی براش میاد از انفجار در فرودگاه بغداد دلش آشوب میشه بهشون زنگ میزنن و میگه حاجی کجاست ؟ طبق معمول میگن حاجی خونه خوابه ولی اون آقا میفهمن و دوباره میپرسن تا زینب میگه که حاجی خونه نیست نفس پشت خط قطع میشه و همینطور تماس...

به خونه که میرسن به هرجایی میشه زنگ میزنن تا بلکه یه خبر از سلامتی حاجی بگیرن اما دریغ از یه جواب درست....تماس های دوم دیگه جواب داده نمیشد 

آقای قاآنی وقتی پیگیر میشن و میفهمن حاجی شهید شده به برادرشون خبر میدن 

عموشون میره خونشون ... بچه ها نشسته پشت در اتاق  حاجی در میزنن تا شاید حاجی درو باز کرد اما هیچ جوابی نمی یومد هیچی 😥😣

قبلش به برادر دیگه خبر میدن و مادر و پسر میان خونه ولی خب وقتی اکثرمون خواب بودیم حاجی رفت 🥲

تو سکوت مثه همیشه ... 💔

برای ماهم دعا کن حاجی خیلی دوست دارم ❤ 

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

خاطره های روز شهادت سردار

عزیزان دوستم یه چالش برگزار کرده همین امیر 

چالش خاطراتی که روز شهادت حاج قاسم براتون چطور بود ؟ یعنی چطوری خبردار شدین ؟ از کی فهمیدین ؟ تو تشییع بودین ؟ و .... بنویسین بفرستین امیر میزاره تو کانالش 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

خدایا هوامونو داشته باش🤍💔

صدای اذون از مسجد بلند میشه دلم برای نماز تو مسجد تنگ میشه🥲🤍

 

وقتی میریم روستا صدای اذونش خیلی آرام بخشه اینجام خوبه کلی اونجا خیلی قشنگه💕💕💕

 

فردا امتحان اقتصاده یاد میگیرم ولی حسشو ندارم قشنگ ثبتش کنم تو مغزم 😭

 

دلم از خودم گرفته امروز نرفتم مدرسه که خیر سر بخوابم بابا بزرگم به همون لهجه روستا ولی من فارسی میکنم 

 

بابابزرگ _ باباجو ؟... آی بابا ؟... باباجو؟

 

_ بله ؟ 

 

بابابزرگ _ لباسامو بیار 

 

_ براچی ؟ 

 

بابابزرگ _ بیار میخوام برم 

 

تلویزیون زدم بلکه حواسش پرت بشه تنها بودم نمیتوستم جلوی بابابزرگو بگیرم 😞

 

دستاش زوری نشد جورابارو پاش کرد دیگه دیدم عزمش جزمه برای رفتن کمکش کرد فایده نداشت نمی موند 🤕🤕

 

بابا رسید خونه بابابزرگم دم پله ها ایستاده بود دیگه باباهم نامید شد بابابزرگو برد خونه عمو ولی مثه اینکه اونام نتونستن بابابزرگو راضی کنن 😥😥

 

عمو نزدیکای نه و نیم حرکت کردن سمت روستا دیگه الان رسیدن 

 

منم نشستم سر درسم مثلا ولی یک کلمم نمیفهمم 😩🌵

 

دلم یه سفر میخواد یه تنوع بریم بیرون یه مدت از تو خونه 😍😍😍

 

پوسیدم دیگه خسته شدم از تکراری شدن روزام 

 

هی خدا تنها امید منی هوامو داشته باش کم نیارم من باید پلیس بشم ☁️🤲

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

هعی زندگی😅

کلاس ما دیگه کاری نمونده نکرده باشیم دیروز مراسم عقد داشتیم 😂😂😂😂

 

معاون اومد عروسو ببره مهمونا نذاشتن داماد صداش دراومد انقدر غر به جون معاون زدن که معاونمون گف بشینین و رفت 😂😂😂

 

ولی واقعا مدرسه ما دیگه مدرسه نیست🙄😑😐😶

 

بعضی بچه ها کلشون کوتاهه پسرونه اونروز به دوستم میگم احساس میکنم تویه مدرسه مختلط درس میخونیم😅😅😅

 

آدم معذب میشه خو😄😄

 

بعد براتون مفصل میگم در ضمن🙂✌

 

امیر پسر نیست امیر پسره ولی این امیری که من میگم پسر نیست 😂

 

فامیلش امیر داره من بهش میگم امیر حرصم که زیاد میخوره برا همین من بیشتر میگم امیر 😁😈🤷‍♀️

 

 

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

amir and me😂🐝

بنده به شدت نیازمند به یک سوژه بودم 😂😂😂

 

و کسیم در اینجور مواقع دوروبر من نیست 😁🤞😂

 

امیرم فداکاری کرد سر بحثو باز کرد 😂😂😂

 

توجه داشته باشین من کاری نکردم 😔 خودش اومد😶🙄😌

 

 

پیوی به روی مزاحم🚫😂

چرا وقتمو میگیری واقعا ؟ نمیشناسم دگه😐😄

 

ثبات اخلاقی رو فقط 😐👆

 

خیلی بود دوست داشتین بگین از امیر بیشتر بزارم ؟😍😍😍😍😍😍🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
Narges Banoo

آخ

هلاک شدم هلاااااک

دارم میرم بخوابم فک میکنم یکی پشت مردمک چشام نشسته داره فوت میکنه 

اوفففف کی تموم میشه این درسا خدااااا

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

نرو قرار حیدر 💔بمان کنار حیدر😭

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

علمدار منم 🥲❤

من زینبم عقیده ی من آزادگی

من اسوه ی مقاومت و ایستادگی

شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی

با ذو الفقار نسبتم خانودگیست

 

خیلی قشنگ بود 💕 

امروز تشییع پییکر شهید گمنام بود 😢💔

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

وسط زمستون اومدم طلوع کنم گرم بشین😆😆😆😆

😆

 

💕شدم 16 ساله💕

 

یکسال دیگم به لطف خدا با خوبی و شادی، بدی وغصه گذشت🙃🌹

 

خیلی حس خاصی دارم😂😂😂

 

به مامانم میگم تولدمه میگه نهههه پنجمه

 

😅😅😅😅

 

هعی زندگی دیگه این دنیا بدرد نمیخوره

 

از کسایی که بهم تبریک گفتم کمال تشکر بسیار دارم 🙏😊🍓

 

پا گذاشتم به سن بالاتر باید سعی کنم پیشرفت کنم 😍✌💕

 

چه زود 16 سال گذشت الان من شدم همسن کوثر 😝😝😅

 

همتون به خدای بزرگ میسپارم 🤲💫

 

آی دی ماهیا تولد همتون مبارک باشه 💌⛄

 

حس درون : نرگس جان 16 سالت شد اندکی تغییر کن نوچ نوچ نوچ همه بهت میگن بچه 😂😂😂😂 به هر حال بچه تولدت مبارک

 

اینم حس ما ملت حس دارن ماهم حس داریم

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

💔🖤🖤🖤💔

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

نظرسنجی کتابخوانی

کتاب میلیشیا 

داستان آقا کامران که ام اس داره نمیتونه حرف بزنه یه انتقام جو در نقش باغبون میاد تو خونشون و ....

سربلند 

شاید خیلیاتون بدونین روایت شهید عزیز کشور آقا محسن حججی خیلی قشنگه داستانشون از زبان دوست و رفیق و همسر و خواهر و پدرو....

سلام بر ابراهیم 

که بازم روایت شهید دوست داشتنی آقا ابراهیم هادی که هر بخشش یه نکته ها درس های عجیبی به آدم میده

قصه های قرآنی زندگی پیامبران 

من خودم نمیدونستم ارمیا و دانیال اسم پیامبر میتونه باشه خیلیم جالبه اطلاعات عمومی میره همه چیز توش داره 

 

این دوتا دفترا حرفام با حاجیه میشینم درد و دل میکنم

من فعال شدم امروزا😂

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

اول اسمم به انگلیسی بزرگ با سن من ×2

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
Narges Banoo

💔💔💔💔

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

💔فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست؟💔

💔شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟💔

💔در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا💔

💔 تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست💔

🖤شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد🖤

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

چطورین ؟ 🥰

سلاااااام حالتون چطوره؟😍😍😍

امتحانو دادم تموم شد 😐 خوب بود 😂😂یعنی تا از هر درس پنج تا سوال حل کردم ریاضی دوتا منطق هیچیییی جامعه و اقتصاد یکی دو سه اینا 🤣🤣🤣🤣

تا لحظه آخر میخوندم ولی فنون اصلا نخوندم ولی خوب بود گند نزدم😂😂😂😂

بیاین منو دلداری بدین انقدر خوشالم 😆😆

فردا کلاسه همیشه در حال فراگیریه علمم 😄شاید بریم حرم فردا 💕

مادرجون و بابابزرگمم اومدن اینجا خونه مان 

این سه تای بالایی چشمو گرفته اون ستاره حالا نه ولی این دوتایه کناریش قشنگه نه ؟😍

 

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

به دعای شما نیازمندیم🙂🙂❤

فردا آزمون پیشرفت تحصیلی🤧🤧 

خیلی از  کتابارو نخوندم هنوز🥵🥵🥵

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

دوشنبه های مدرسه ما = فاجعه💣💣💣💥💥

وارد مدرسه شدم امروز گرم تر از دیروز بود با الناز و باران و سوگل حرف میزدیم از تمام فامیل 😂😂😂

تفکر داشتیم دبیرش اوند سرکلاس گفت کارای عملیتونو بیارین نمایشگاه خودشم رفت دیگه دبیرم که نباشه کلاس رو هواس 😂😂😂

گف یه خلاصه از درس بدین زود نوشتیم نشستیم تاریخ خوندیم یعنی منو سوگل که کنار همیم حالا این بلند بلند میخوند اصن اعصابم میریخت بهم 

_ اینو میبینی ؟

سوگل _ خب !

_ نزنم تو دهنت یواش بخون 

سوگل _ وه وه وه 🤓🤓

زنگ که خورد همه رفتن کارگاه تاریخ هرچی اصرار کردیم قبول نکرد امتحانشو گرفت

الناز _ این چیه ؟‌

_ کهن

الناز _ دستتو ببر اونور 

_ وایستا بنویسم 

الناز _ این چی بود ؟ 

_ تسفلد 

سوال شش گیر کرده بودیم یه نگاه به دور کلاس انداختم دیدم عههه روبروم تابلو های بزرگ زدن رو شاسی تمام دوره های تاریخی 

_ خانوم اینا به ترتیب دیگه 😂😂😂

خانوم _ کدوما ؟ ...عا🤣🤣🤣 عجب بچه های شیطونی هستین شما

کلاسمون میخندیدن منم گفتم بچه میخونم بنویسین 

خانوم _ عه عه عه یواشکی بنویسین من نفهمم 😂😂😂

تا آخر امتحان نگاه بچه ها روی اونا بود 😆😆😆😆

زنگ ورزش دبیر نداشتیم بچه ها تو حیاط و کلاس پخش بودن 

یکی گوشیشو درآورد چالش و عکس و فیلم گرفتن مقنعه ها جلو عینکا روش 😎😎😎

من طراح صحنه بودم با مهوش پریوش و دستم باران گرفتن ته خنده بود 😂😂😂😂

نشستیم دورهم کلیپارو دیدیم یهو...😱😱😱😱

مدیر دم در وایستاده بود 

مدیر _ مگه پس فردا سنجش ندارین شما؟ 

ملی _ چرا خانوم عاطفه داره باهامون کار میکنه 

مدیر _ این شماره کیه رو تخته ؟ 

ملی _ شماره منه گذاشتم بچه بنویسن پیام بدن عضوشون کنم تو گروه 

مدیر _ گروه چی ؟

ملی _ گروه بچه خودمونیم 

_ ملی جان متوجه شدین نمودار ایکس ها عمودی وای ها افقی 😄😄😄

ملی _ بله بله کامل متوجه شدم😂😂😂

مدیر که رفت باز دوباره زنگ بعد ریاضی داشتیم 

نرگس_ خانوم آش نمیدن ؟‌

باز دوباره 

نرگس _ خانوم بو آش میاد 

اون ته نشسته بود مارو دیوونه کرد آش آش آش 😂😂😂

دیگه دبیر دید تابع و آش باهم قاطی کردیم رفت ببینه آشا حاضره یا نه که بچه بعد چند دیقه رفتن بیرون آشم گرفتیم رفتیم 

امروز جلسه اولیا و مربیانه قراره کارنامه بدن🥵🥵🤧 ریاضی هممون افتادیم😂😂😂😂

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

تیغ بدجنس 😆

سلام 

زدم خودمو ناقص کردم این انگشت وسطیم با کناریش اشاره نه همین دوتایه وسط 

شنبه بود که سرکلاس فنون یه یازدهمی اومد گفت من برم پیش مدیر 😱😱

رفتم گفتن این کاردستی تفکر تیغ داره برش دار خطرناکه منم آوردم کلاس تیغشو برداشتم گذاشتم سرجاش 

امروز دوباره زنگ تفریح صدام زدن که بیا دفتر امروز آزمون صحیفه سجادیه بوده و همین امروز فایلشو برامون فرستادن 😐😐

واقعا که ...باید امروز میفرستادن نوچ نوچ نوچ 😑😕

باز دوباره زنگ آخر صدام زدن مثه اینکه مامانم اومده دنبالم رفتم میگم چیکارم داشتین میگن هیچی الکی بچه ها صدات زدن رفتم بیرون دیدم مامانم داره دنبالم میگرده 

مامان _ همرو خوش آمد کردی ؟ بی احترامی به معلما نشه 😠😅😅

_ صدام زدن خب 🤐

مامان با دوست بابا اومده بود آقارضا نصفه های راه کنار پاساژ فردوسی پیاده شد منم آقا رضا رسوندم خونه 

کلاس ریاضی داشتیم رفتم برای یگانم جا گرفتم داشتم صحیفم میخوندم 

یگان _ چی میخونی ؟ 

_ صحیفه 

یگان _ تاریخ خوندی؟

_ نه خواب بودم تا الان 

دبیر اومد درس داد یذره سخت بود ولی گذشت یاد میگیرم بلاخره 

با مامان برگشتیم خونه تو راه کلی حرف زدیم ( همیشه همینجوریه تمام مسائل روزو تعریف میکنیم😂😂)

به خونه رسیدیم

مامان_ کلید داری ؟ 

_ نه بزار ببینم 

دستمو بردم ببینم کلید هست یا نه بخیر گذشت چیز تیزی به سر انگشتم خورد یه تیکه ای از ناخنم زد سوخت مامانم کلید خودشو درآورد درو باز کرد دستمال گذاشته بودم روش 

رفتم دستمو بشورم که دیدم دستمال عین قلب خونی درست شده 😂😂😂♥️

دستمو شستم پیچیدم الانم با همین دست چلاقم براتون شرح حال نوشتم 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

جمعه خونمون 💛

امروز ساعت یازده از خواب پاشدم حالا بابام 

بابا _ پاشو ... پاشو نرگس پاشو وخی ........😁😁😁

جمعه پیش بابا بیدارم کرد با خودم گفتم امروز پتجشنبس چرا بابا هفت صبح منو بیدار میکنه یادم اومد عههههه شنبس 😂😂😂

خلاصه مادرجان آش درست میکنه پدر عزیز هم در تهبه پفیلا با شکست مواجه شد😅 و قابلمه ها سیاه شد مامان همرو ریخت بیرون 😂😂😂

هر رشته که مامان میریخت تو آش صلوات بلند میفرستاد ماعم میفرستادم به نیت 

تعجیل در ظهور مولا صلوات بفرست😍😍😍💚💚

مامان از انبار دوتا کتاب کمک درسی برای نیما آورد عکسش فرستادم براش

نیما _  اینا چیه ؟

_ عسک عشقم 😂😂😂

نیما _ بی تربیت 😂😂

_ دوسش دری ؟ 

جوابم نداد دیگه 

نماز خوندم مامانم میگه روی مهر یچی بنداز چون اجنه میان صورتشون فک کنم به تربت امام حسین ( ع)میزنن نشستم چندتا تست دینی زدم

مامان داشت به تیپ بابا گیر میداد 

مامان _ همه برادرات عوض شدن شوهرمن عوض نشد😄😄

بابا _ میخوای شوهرتو عوض کن 😂😂

مامان _ نهههه😄

محاوره خوبی دارن باهم اصن عشق موج میزنه 😍😍😍😅

بچه ها یه سوال بپرسم 

شما پرتقال ترش و نارنگی کوچیک دوست دارین ؟ 

یا شیرین باشه ؟ 

من ترش دوست دارم ولی همیشه شیرینا گیر من میافته 

پری روز یکی اوند برای کابینتامون نوید همچین سوال میکرد ازش احساس میکردم کهنه کار در زمینه کابینته آخرشم که آقاهه رفت 

نوید _ دره گرون مدهههه بابا مو قیمتاشه دروم 😆

‌الانم رنگای کابینت آورده بابا ببینه کارشم عوض کرد رفت پیش همشهریمون 😂😂😂

جمعه داره خوب میره واییییییی آش داریم😍😍😍

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

دلی نوشتم تا بماند بر صفحه دلم 💔

دلم گرفته بود از یه اتفاق ... هرچند کوچیک ولی خب دله دیگه چیکارش کنم 

کلاس ساعت دو نیم بود و من پنج ونیم رفتم قبلنا زنگ میزدن چرا نیومدی ولی دیگه نمیزنن 

حتی همون موقع هم نگفت تموم شده از این منشیا آدم سر به بیابون بزاره اون خانوم اولی خیلی خوب بود 

میخوام درس بخونم قسمت نمیشه کتابو باز کردم دیگه خسته شدم چرا نباید نمره کامل بگیرم 

چرا بعضی معلما انقدر بی اعصابن 

واقعا گذاشتن ۱۵ بجای ۲۰ درست من دوبار امتحان دادم بارها کفتم ولی عوضش نکرده میگف دخترم ماشینو لازم داره باید بهش برسونم... نمره من کمتر از یک دیقه کار داشت 

اتقدر بازی با همه چیز راحته انقدر رنجوندن سادس 

انقدر آدما بی اهمیت شدن برای همدیگه 

نمره ارزشی نداشت ولی برخوردش چرا 

وقتی یکی داره بال بال میزنه و بی توجه بری 

تو اون یه دیقه ....

ولش کنین از کلاس برگشتم از خودمم ناراحت بودم ولی خب از کلاسم بودم آخه دو نیم چه وقتیه 

نماز عشامو خوندم با گریه با دعا میکردم زودتر برم 

نه رفتن الکی نه از اونایی که قشنگه از اونایی که بری هم فراموش نمیشی از اونایی که میخرنت از اونایی لیاقت میخواد 

بقول شهید حججی : یه جور شهید شو که همه آرزوشو دارن 

زیارت عاشورا خوندم به اباعبدالله رسیدم با سالارشهیدا حرف زدم گفتم اگه پرونده پاکه ضامنم بشه برم 

تو یه سینمایی دیدم پسره به باباش گفت : بابا میخوام برم یه جای باکلاس مثلا پیش خدا که اون بالاس 

من جز خدا یار موتدگاری ندارم اون که ترکم نمیکنه منم که هرازگاهی سیمام قاطی میشه 

خیلی دوست دارم یار موتدگارم 

میدونم صدامو شنیدی گریه هامو دیدی صدای قلب ترک خوردمو فهمیدی

الان آرومم اومدم طبقه پایین مامانم انقدر غرغر کرد که پناه آوردم به پایین تا آروم شم تا خودم باشم خودت 

برای دوستم دعا کردم همون که تو آی سی یو عه 

ای کاش شهید بشم 

میشه برام دعا کنین شهید شم؟ 

به خدا هم گفتم حالا بنده شم برام دعا کنه 

شهید شدن خیلی قشنگه 

❣ شهید بشی با اولین قطره گناهات از بین میره 

❣شهید بشی عطرهای خوش برات میارن 

❣شهید بشی مقامت خیلی بالاست هرجای بخای میری 

❣شهید بشی میتونی بعد از پاکان و پیامبران شفاعت کنی 

❣شهید بشی دیگه بازخواست نمیشی 

❣شهید بشی میری پیش خدا میری ملاقاتش 

مثله یه زندانی که بعد چندسال میگن ملاقاتی داری 

ولی فرقش اینه که میدونی قراره بری پیش کی 

میخوام مثه شهید حججی هم شهید شم هم دوباره بیام در رکاب ولی عصر باشم 🥲

 

برام دعا کنین روسفید بشم 🤍

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

🖤🖤🖤🖤

از برم رفتی و اندیشه نکردی که مرا

بعد فقدان نبی، رکن دگر می شکند

جان به قربان تو و سینه سپر کردن تو

صبر کردی و نگفتی که سپر می شکند

 

مادر دو بخش است: «ما» و «در»… و قصه یتیمی «ما» از کنار «در» شروع شد.

فرا رسیدن ایام فاطمیه بر همه مسلمانان تسلیت باد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
Narges Banoo

آرتین جان💫🌝

داشتم تلوزیون میدیدم چندتا پسر بچه بودند اول بعدش یهو آرتین اومد 🥲

تولدش برادرش بود میدونین چی آرزو کرد ؟ 🥺

مادر پدرم زنده باشن 😢

بارها درخواست کرد شمع روشن بشه و همچنان همون آرزو😢

خدا لعنت کسیو که مسبب این اتفاق بود 😭

خیلی سخته تو یه حادثه سه نفر از عزیزترین هاتو از دست بدی 😣

آرتین جان مثله برادر کوچیکم دوست دارم ❤❤❤

تولدت مبارک آرشام جان 💜🥳💜🥳

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

شفای بیمارا صلوات💚

یکی از دوستانم مثه خواهر خوده من میمونه نزدیک به دوماهه تو آی سی یو هست 😢

حضوری پیشم نیست یه شهر دیگن 🥺

براش دعا کنین خودم ختم صلوات برداشتم با توکل به خدا ببینیم چی میشه 🙂🤲

انشاالله که میاد دوباره یه زندگی نو رو شروع میکنه 🙂🤝

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

🔮🔮🔮

این عکسو تو یه گروه ( در مورد درمان زوج ها بود 😂😂من عضو نشده بودما خودش بالا اومده بود😅 ) دیدم قشنگ بود 

 

یه آرامشی داره ✨🔮🌝

 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

بیکاری اند شاعری

وقتی نرگس بیکار میشه شاعر میشه 😂😂😂 شعرایی که بنظرم قشنگ بوده نوشتم

بعضیاش از همکلاسیام شنیدم مثلا دلم را آهنین کردم...

خودمم شاعرما 😁

دست فردوسیو از پشت بستم 😄

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

سلام سلام ☺

ـ๛ـ٨ـﮩـ۸ـﮩღـ٨ـﮩـ۸ـﮩ༻
چـــه خبــــر؟ شهر ما برف اومده تا کمـــر 😂😂😂
جـدی میگم یه برفی اومده صبح سر کلاس یکی هی میگف برف برف گفتیم چی ؟ میگه خانوم برف اومده😅😅😅
خلاصه بچه هامون ریختن بیرون همو تا تونستن برفی کردن باز میومدن تو کلاس میچسبیدن به شوفاژ 😄😄

میترسم راه برم یه دو سه جا پام تا مرز سر خوردن رفت 
از شانسمم ترافیک بود بابا دیر اومد یخمک شدم 
حتی آدم بزرگاهم همو برف بارون میکردن 😂😂
کلاس ریاضیمم کنسل شد😍😍
ولی فردا امتحانه کاش تعطیل کنن😂😎
چقدر این ماه خوبه سادی های زیادی داره میاد 
خدایا شکرت 
انشاالله همیشه لب مردم خندون باشه شاد باشن خیلی خوبه 
ـ๛ـ٨ـﮩـ۸ـﮩღـ٨ـﮩـ۸ـﮩ༻

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

بریم خونه مادربزرگم💛

😂😂😂ساعت یازده از خواب پاشدم دیگه جبران خوابای هفته کردم

 

پاشدم مربا خوردم 😋😋😍😍

 

نماز بخونم بریم یه سر خونه مادربزرگم دلم براش تنگ شده 🙂🖇❤

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

هعی روزگار💔🖤🙉

امتحانات افتاد هفته دیگه 😍

خوشحالم چون وقت بیشتری دارم 🤗

ناراحتم چون حجم زیادی درس خوندم تو دو روز تعطیل😐

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

هوهو هوهوهو هووووو بردیممم

بردیییییییییییییم✌💥⚽️💥💥💥💥💥💥💥🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆🏆💥

بردیمممممممممم 

خدایا شکرت بردیممممممممممم💥💥💥💥💥🏆🏆🏆🏆🏆💥🏆💥🏆💥💥⚽️⚽️💥💥⚽️🏆🏆🏆🏆🏆

http://khoshbakht8085.blogfa.com/

 بفرما شیرینی جام جهانی 🏆😋😄

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

مربای به 😋😋😋

 

سلااااااام ظهر جمعه قشنگتون بخیر و خوشی🌈🌝

 

مامان زمایشی درست کرد بعد سالها ببینه خوب میشه خدا خیر دخترخالمو بده هوس کرد مامانم درست کرد😄😄😄😄

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

🥵😭

سلام 

 

فردا خیلی سخته 

 

جغرافیا امتحان نصفه درس😣دفاعی امتحان دو درس😔فنون چهار درس امتحان😭

 

کشش ندارمممم آخه این مخ دانش آموز باید استراحت کنه یا نههههه ؟ 

 

اووفففففف 

 

 

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

فوتبالی ها ✌⚽️🎯

⚽️⚽️⚽️سلام خدمت فوتبالی های عزیز ⚽️⚽️⚽️

 

امیدوارم تیم ملی کشور عزیزمون ببرن 🏆🏆🏆🏆🏆

 

فقط چند توصیه 🎯

 

لطفا هنگام تماشا از فریاد های پنجره شکن استفاده ننمایید زیرا افرادی هستند که نیاز به گوش دارند 🪟💥🤫

 

تخمه هارا با توپ فوتبال اشتباه نگیرید و آنها به افق های نامعلوم شوت نکنید 🧹😄😐

 

کیا میگن ایران میبره ؟

 

انشاالله که میبره ✌⚽️😎

 

بچه ها از جلوی رد میشن بلند بلند میگن

 

توپ تانک فشفشه ، ایران برنده میشه 😍

 

شمام بگین از اینا من به گروه بعدی که اومدن یاد بدم😂

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

بیانم با من مشکل پیدا کرده 😂😂

سلام عزیزان

تو وب بلاگفا عکسای حرم رفتن امروزمو گذشتم هرچی اینجا میزنم میپره خیلیم هست دیگه اعصابم خورد شد ای بابااا😂😂

http://khoshbakht8085.blogfa.com/

تشریف بیارین قدمتون سر چشم😁😁😁

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

خدایی مهربانتر از حد تصور🙃🌱

 

 

 

 

 

قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ

بگو:

او خدای من است و جز او خدایی نیست، من بر او توکل کرده‌ام و روی امیدم همه به سوی اوست.✌🙃

 

«مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه»

دیدی وقتی پر از نا امیدی میشی بعد یهویی یه خوشحالی میاد تو دلت؟

اون خداست...✨

 

🌕" فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّــهِ حَــقٌّ /الروم ٦٠"

⸤ صبر ڪن ڪه وعده‌ے خداوند حق اسٺ..🤍🌱⸣

 

"‏یا رَبَّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً"

‏خدایا ما روتو خیلی حساب کردیم...💫🤍

 

 

[ أشْهَدُ أَنَّڪَ کَـلِمَةُ التَّقْوےٰ، وَبَابُ الْهُدَےٰ ✨]

ڪسے ڪه نور ٺو را یافٺ ،

اسیر هیچ بن‌بسٺے نشد💫💚

 

··• اللهُمَّ یَسِّر لَنا بُلوغَ ما نَتَمَنّی

··• خدایا رسیدن به آنچه آرزومندیم را برای ما آسان کن🦋🌎.

 

 

⊱ اِنَّ اَللّٰهْ مَعَکَ فی کُلُ مرَّة وَ مُرَّة⊱

خدا‌ هر‌ لحظه‌ و‌ هر‌ ثانیه‌ با‌ توعه!🤍🕊

 

«وَاللهُ عَلَیٰ کُلَّ شیَْءٍ وَکِیلٌ»

+وخداست‌ که‌ کار ساز‌ هر چیزیست🌱🤍

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

شبای من

آرزو کنم تایم .... امتحان عربی بیست بشم زبان بیست بشم وقت کنم تاریخ بخونم بیست بشم میرم دعا بخونم کی میاد ؟😍😍😍

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

نرگس خانوم اونده😁😁😁😁

سلام 😁😁😁😁

 

چرا انقدرم من خنگم😂😂😂

 

امروز رفته بودم بجای دو شنبه سه شنبه برداشتم به بچه هام میگن عربی امتحانه هاااا🤣🤣🤣🤣

 

بچه گفتن فردا داریم اصن دگرگون شدم😅😅😅😅😐😐

 

من انقدررر نشستم پای عربی که فرداس و ریاضی نبردم 🥵

 

خداروشکر نفهمید چون اعصابم نذاشتن براش قشنگ مردودم میکرد 😄😄😄 باز شهریور میدیدمش 

 

آخه چرا دبیرای عزیز مارو از دیدار رخسار خویش محروم میسازند 😆😆😆

 

ورزش داشتیم گفتم به دوستم بشین با این ورزشات همون ته کلاسی منو هل داد وسط خانم پلیس ورزش بده 😐😁😁😁

 

ولی با افتخار زدمش منو مسخره نکنه عه شوخی با خانوم پلیس عه عههه عههههه 😂😂😂😂

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

کانورسیشن کله قندی🍭🍭

( دیشب)

 

_ الو..الو🤨🤨

 

سینا_ الو سلام نرگس ؟😃😃

 

_ جان نرگس ؟ 🥰🥰

 

سینا _ تو براچی اون حرفو زدی ؟ 🤔🤔

 

_ چه حرفی زدم؟ 🙄🙄🙄

 

سینا _ همون که ..همون که گفتی حرف بد نزن

 

_ خب زشته بعدم هرچی بگی عادت میکنی ...( دیگه سخنرانی کردم حالا بعدش چی گف؟🤣🤣🤣)

 

سینا _ تو کی گفتی ؟‌🧐🧐

 

_ 😑😐 همون روز که اومدی خونمون ؟

 

حالا من هی اشاره میکردم به اون روز این هی میگفت کی ؟ کی ؟ 🤐🤐

 

_ اون روز که اومدی دنبالم بعدش اومدی خونمون

 

سینا _ هااا ها خب

 

_ خب دیگه همون روز راستی بگو برات چی خریدم؟😁😁

 

سینا _ چی خریدی ؟

 

_ نه نخریدم بگو چی میخوام بخرم ؟‌😁😁

 

سینا _ نرگس چی میخوای برام بخری ؟ 😄😄

 

_ تفنگ چه رنگی دوست داری ؟

 

سینا _ آبی

 

_ تفنگ آبی یا آبپاش ؟

 

سینا _ تفنگ آبیه آبپاش 🤣🤣

 

_ آبیه آبپاش؟ 😆😆

 

سینا _ آره عزیزم بگیر همشو😄😄

 

_😂😂😂😂😂😂😂😂

 

سینا_😂😂😂😂😂😂😂😂😂 نرگس؟

 

_ بله ؟

 

سینا _ بزار من برم صندلی بیارم خسته شدم 😔

 

_ برو بیار 😆😆😆

 

سینا _ گوشیو به مامانت ندی ها باشه؟

 

_ باشه نمیدم برو 😆😆

 

رفت باز اومد یکم دیگم حرف زدیم بعدش گوشیو داد به خاله بعدش مامانم گوشیو گرفت با خاله حرف زد بعدشم که خاله عاطفه اومد خونمون شبم موند

 

خاله _ نرگس بیا ببین این سریال شروع شده ؟

 

_ خاله امشب فوتباله ساعت یک و پنجاه و نه دیقه

 

هر نیم ساعت میگفت ببین شروع شده گوشیمو آوردم سریال بی همگان گذاشتم تا نصفه هاش دید گفت من دیدم اینو رفت با مامانم نماز خوند بیدار موندن تا از تلویزیون ببینن سریالو منم گرفتم خوابیدم 😄😄

 

پ.ن :

 

یجایی خوندم خندیدن باعث افزایش طول عمر تقویت سیستم ایمنی بدن جذاب شدن جوان شدن واعتمار به تفس...میشه در نتیجه بخندین البته به موقع ها😂😂😂

 

 

_______

 

تاشب قراره یه پست بزارما پستااااا از اون پستااا ( 😆😆😆)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

Helloooo🧡

سلام بچه ها😁🌱

حـــالـــتــــون چــــطــــوره ؟😍

بابابزرگ و مادرجونم مریض شدن🤧بابام رفت بیارتشون اینجا

یه پست سرماخوردگی که خاله مائده ام اومده بود از اون روز من هنوز دارم از این مریضی میکشم😫

صدام میگیره اصن اعصابم بهم میریزه 😠

امتحانامم همینطوره داره خراب میشه🙁 ولی خب دبیرا گفت کاردستی بیارن مثلا تحقیق ماکت اینا برای نمایشگاه براتون بیست رد میکنیم 😃

چند دیقه ای میشه از خواب پاشدم 🥱🥱

امروز speaking زبان دارم که دارم میخونم 😎

_______________________

واقعنی ببینین چه تایمایی پست میزارم براتون اصلا به این توجه نکرده بودم تا من تموم میکنم ساعت اینجوری میشه

10:10



هوای مشهد 🥶

سرده هااآ😷🥴

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

سلاااام😁

سلام

چه هفته بدی بود خیلیم بد نبود ولی خب خوبیاش کم بود ریاضی بلد بودما رو برگه افتضاح جواب دادم اقتصادم مامانم رفته پرسیده گفته آبان و مهرشو یکی میکنیم ریاضیم با زبانم یکی شده به زبان نمیرسم .

امروز باران داشت خطمو نگاه میکرد میگه خوش خطی😊

من از درون 👈 😁😁😁😍😍😍

خوش خط بودم کلاس اولم رفتم مسابقه خط دارم دقت میکنم میبینم

چقدر دغدغه های بچگیم کوچیک بود🙂

ولی حالا...😔

انگار دغدغه هام باهام بزرگ شدن حتی بیشتر از خودم😖

شاید غم بزرگم بازی نکردن با همبازیم بود ولی الان دورم پر کتابه😕

انگار انداختم تو دریایی از کتابا میگن از همشون فردا امتحانه😐

فکرم مشغوله درگیرم با خودم هر لحظه از زندگیم باید شاهد اتفاق جدید باشم .😶

اصن نمیتونم برنامه ریزی کنم روزام تکرار دبروز نیست🥴

احساس میکنم جز خدا کسی درکم نمیکنه🥲

حالم هم خوبه هم نه❤🙃

ولی خب این هفته گذشت تلاشم بی نتیجه نبود اینارو خراب کردم هنوز امتحان های زیادی دارم بهتره خود آزاری نکنم😃

همیشه یادتون باشه صلوات بفرستین با بسم الله شروع کنین امتحان بدین🤩

_________________________________________

بچه چطورررین ؟😁😁

من تعادل ندارم یه وقت ناراحتم بعد یهو شاد میشم😭👈😂

روزا چطور میگذره ؟💓

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

روز دانش آموز🧨

روز دانش آموز بود مثلا امروز اصن یه وضعی بود مدرسه ما از ادارم اومدن کارامون دیدن اجراها رو دیدن ولی خب اگه سروصدای بدون توقف بچه هارو فاکتور بگیریم خوب بود 

مدیر و معاونمون اعصاباشون خورد بود کلا 

معاون _ حتما من باید داد بزنم که ساکت بشین خرس گنده شدین 

این چی بود آخه معاون ما گفت😅😅😅 اون از مدیر که میگه هودیاتونو زیر پانتو بپوشین اینم از این 😄😄😄

از ساعت یازده نشسته بودیم تو نمازخونه تا دو مراسم داشتن تازه میگفتن انقدر اعصابمونو خورد کردین نتونستیم محترمانه بهتون تبریک بگیم 😆😆😆 (دست شما درد نکنه فقط دیتا مارو درست کنین نیاز به تبریک نیس)

از مدرسه دراومدم پذیرایی بسیار زیادی ازمون شد ( تیتاب موزی😐) 

دنبال بابا میگشتم یعنی همون ماشین بابا 😅😅

دیدم عه این ماشین باباس ولی چرا انقدر سرش عوض شده چرا موهاش عوض شده بعد از بررسی کامل به این نتبجه رسیدم که 

عهههههه این عمومه 

زدم به شیشه 

_ ببخشید تا .... مارو میبرین ؟ 

عمو _ سلام😆😆بشین 

نشستم از کل اتفاقات امروز گفتم یعنی چندجا عمو ترمز کرد من قلبم افتاد کف پام😂😂😂

رفتیم دنبال خالم از اونجام منو پیاده کردن چون وسیله زیاد داشتن ماشینو بردن رفتم تو خونه 

_ سلاااام مامان از اداره اومدن آقای...بود دیدمش گفتم من دختر خانوم ...هستم گفت میشناسم ولی بجا نمیارم اما سلام برسونین اسم مدیرتون گفتم 

مامان _ واقعا ؟ ببین بعد هی میگی مادر فرهنگی دوست ندارم نگا چه افتخاری کردی فردا بچه های توام افتخار کنن بهت 

_ مادر من نشناخت بعدشم من معلم نمیشم من پلیس میشم بچه هام افتخار کنن همچین مادری دارن پلیسه پلیس 

فرم مدرسه درآوردم قصدم خواب نبود ولی تا اذون مغرب خوابیدم ( خوبه قصد نداشتم🤣) 

پاشدم نهار خوردم 😐 خب نخورده بودم من 

اول نماز خوندم بعد خوردم بعد نشستم پای تلویزیون بره ناقلا دیدم بعد خانه ما دیدم دیگه خاموشش کردم هیچی نداشت

پ.ن : 

حدیث از امام صادق (ع): 

دوست ندارم جوانى از شما [شیعیان] را جز بر دو گونه ببینم: دانشمند یا دانشجو

امام علی (ع) : 

زکات دانش، آموزش به کسانى که شایسته آنند و کوشش در عمل به آن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

💥💥💥💥

سلام بچه ها 😍

تصمیم گرفتم بیشتر درس بخونم چون اگه نخونم...ضربه صاف تو سر خودم میخوره 🤕

در نتیجه میخونم و شاید کمتر از قبل بیام اینجا 🥺

شمام درستاتون رو اگه دارین بخونین 😁😁😁

صبح شنبه رو با نام و یاد خدا آغاز میکنیم .

خدایا

این هفته برامون بهترین هارو رقم بزن 🌱

همراهمون باش تا نا امید نشیم 🙂

خدایا هوامونو داشته باش 🤍

من یکی که خیلی محتاجم 🥲

 

پ.ن

اینو من ساعت شش صبح تو وبم گذاشتم الان اینجا گذاشتم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

روز دانش آموز مبارک🎊🎉🎊

 

سلام 

دانش آموزای عزیز روزتون مبارک 🥳💛

انشاالله همیشه موفق باشین به آرزوهاتون برسین 😍❤

شاد باشید و غم رو دلتون نشینه 😅🥰

💚شادی روح شهدای دانش آموز صلوات 💚

 

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

بارون💙

امشب بارون اومد 🤩🤩🤩🤩💦💦💦

شهر شمام بارون اومده؟💙💙

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

💕💕💜عالی بود امروز💜💕💕

سلام این هفته همش امتحان داشتم حال برای امتحان نداشتم 😫😫😫😫

صحنه درست میکردیم زنگ آخر بود برای روز دانش آموز گفتن کیا دو یاعت بیشتر وایمیستن رفتم دم در بابارو دیدم 

_ سلام بابا دو ساعت دیگه میای دنبالم ؟ 

بابا _ سلام براچی ؟ 

_ داریم صحنه درست میکنیم منو چندتا از بچه ها 

بابا _ باشه کی بیام ؟ 

_ سه و نیم 

رفتم سالن بالا هی ایده دادیم ( ایده پردازان کی بودیم ما ؟ )😄😄😄

تا ساعت چهار و ده دیقه بودیم نهارم بهمون دادن نمرم گرفتیم فقط جا خواب ندادن که اذیت نشین این همه راه بریم تا شنبه 😂😂😂😂

کلاسم داشتم ساعت پنج و نیم خسته رفتم ولی از سر برگشت کله قندی با مامانم اومده بودن دنبالم 🤩🤩🤩🤩🤩🤩

مسابقه دو گذاشتیم تا خونه شعر خوندیم مسخره بازی درمی آوردیم 😂😂😂

رسیدیم خونه آهنگ گذاشتم این بچرو برق گرفت 🤣🤣🤣🤣 

ادا در میاوردم میخندید اونم از ته دلاااا🤣🤣🤣🤣

براش آوردم دوباره خواست دوباره آوردم دوباره خواست رفتم بیارم دیدیم اومد گفتم بیا بشین بخور😄😄 دیگه نشست سر همون قابلمه خورد قابلمه خورشتم کنارش 🤣🤣🤣🤣

نماز عشامو خوندم اومد کنارم وایستاد نماز خوند ولی رکعت آخر دیگه واینستاد 😄😄😄

گفتم شاید بخوابه دراز کشیدیم تلفن زنگ خورد عمو بود اومده بود دنبالش رفتش عمو بهش میگه خداحافظی کن بگو به عمو سلام برسونین میگه نمیخواد😅😅😅 گفتم آفرین داری میری سلامت ببر بده عمو 😆😆😆

قوم پدر دارن میرن به ولایت ولی بنده تا عید لا لا لا دیگه باید بشینم درس بخونم اون عکسام یادگاری گرفتم دلم تنگ شد نگا کنم 🤕🤕

۱۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
Narges Banoo

Happy birthday🥳🥳🥳🥳

 

 

❣خیلی دوست دارم انقدر که نهایت نداره ...❣

 

فرشته زندگی من انشاالله همیشه سلامت باشی 💞

 

همیشه بخندی و شاد باشی ☺☺☺

 

خیلی دوست دارم کسیو که پا به پام راه رفت بهم یاد داد ناامید نشم تلاش کنم بهم یاد داد هیچ وقت عقب نکشم و پیشرفت کنم 💙

 

خیلی دوست دارم کسیو که با وجود غرغراش بازم هوامو داره 🙂

 

تنها کسی که خنده هاش غرغراش چشماش دلسوزی کردناش مهربونیاش حرف زدناش همه چی برام شیرینه شیرینی مثله عسله ☺

 

نور زندگی منی هنوزم مثه بچگیام کنارمی تا اگه زمین خوردم دستمو بگیری نذاری شکستو قبول کنم 😚

 

تهدیداتم دوست دارم وقتی میگی اگه بیست نگیری نیای خونه ولی بعدش که میفهمی بیست نشدم میگی بازم بخونم یاد بگیرم آخه چقدر مهربونی فرشته 🥰

 

هر کارم برات کنم یه هزارم خوبیات نمیشه فقط بدون سلطان قلب منی💕

 

خیلی دوست دارم خدا که همچین فرشته ای برام گذاشتی دوسش دارم 🤍

 

مامانم امروز تولدته 🥳

 

تولد سلطان قلبم 👑♥️

 

تولد خانوم معاون دوست داشتنی 😍

 

تولد یه مادر یه خانوم گل 😁

 

امن ترین جا وقتی غصه دارم وقتی شادم آغوش مادرمه 🫂

 

یادمه بچه هامون تو ابتدایی میخوندن:

 

ای که وجودم ز وجودت به وجود آمده است💜

 

وجود من تولدت مبارک ❤

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

فرشته زندگی😍

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از پرسید می گویند که فردا مرا به زمین می فرستی اما

 

من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا بروم؟خداوند پاسخ داد از میان

 

فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته اما و در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد

 

 بود.کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اینجا در بهشت جز خندیدن و آواز و شادی کاری

 

ندارم.خداوند لبخند زد:فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او

 

را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.

 

کودک ادامه داد:من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند در حالی که زبان آنها را

 

 نمی دانم؟ خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زیباترین وشیرین ترین واژه هایی راکه ممکن 

 

است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت

 

 کنی. کودک با ناراحتی گفت: اما اگر بخواهم با تو صحبت کنم چه کنم؟

 

و خداوند برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دستهای تو را در کنار هم قرار خواهد داد و

 

به تو می آموزد که چگونه دعا کنی .

 

کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام در زمین انسانهای بد هم زندگی می کنند؛ چه کسی

 

از من محافظت خواهد کرد.

 

خدا گفت فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش هم تمام شود.

 

کودک ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که نمی توانم تو را ببینم غمگین خواهم بود.

 

خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد، اگر چه من همشه

 

در کنار تو هستم.

 

در آن هنگام، بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین به گوش می رسید. کودک می دانست که

 

بزودی باید سفر خود را آغاز کند. پس سوال آخر را به آرامی از خداوند پرسید: خدایا، اگر باید هم اکنون

 

 به دنیا بروم لااقل نام فرشته ام را به من بگو. خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات

 

 اهمیئت ندارد ولی می توانی او را مادر صدا کنی ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

آهنگ🎼🎶💜

عشق یعنی تپش این دل بارانی من💙

 

لطف پیدای تو و گریه ی پنهانی من💛

 

و خدا خواست که از دست تو درمان برسد❤

 

خواست تا عطر علی، به خراسان برسد💚

 

یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گره ها💜

 

چه خبر ها که رسید از دل این پنجره ها🧡

 

این لینک دانلودشه 👇

 

https://s6.uupload.ir/filelink/Eaw8w4Q52rBi_e2c683ae42/ali_akbar_ghelichi_-_rakate_hashtom_128_2zz7.mp3

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

روستاگردی توسط بنده 🤍🌱

اینجا دیگه فک کنم فهمید قراره عکسو کجا بزارم نگا چه ژستی گرفت 😂😂

نگا استیل گنگو 😯😯

نگا ترکیبو رنگو🤓🤓

جذبش باعث شد عین بچه آدم بیام بیرون و دیگه عکس نگیرم 😁😁

اینجا کلا تو افق محو شد حس کردم خورشید برای آقا گاو غیرتی شد که تو افقش برد یا شایدم نمیخواست چشمای شهلایی آقا گاوه تو عکس بیفته 😂😂😂( هرچی بود توافقی بین خودشون بود🤣 )

خورشید _ براچی از گاوم عکس میگیری😠😠😠

اولی ) اصلا نگام نکرد به جلو نگا میکرد 😆😆😆(خانومش گفته به دخترا نگا نکنی 😄😄 حتی آشنا )

 

 

 

 

: )اینجا یه جوی آبه که خوردنیه برای آب دادن مزارعم هست

: ) آبش از جلوی در خونمون رد میشه خیلی سرده بعضی وقتا که سطح آب پایینه میرم توش راه میرم 🌊🌊🌊🌊

 

اون دیواره اونجارو میبینین ؟ اونجا دیوار خونمونه تو عکس افتاده 😁😁😁

این سبزیا اسمش اِس پِس هست اینجا اینو میگن معمولا غذای آقا گاوست 🐄🐄🐄

 

گوجه ترش هست خیلی خوشمزش 😋😋 تازه از این گوجه کوچیکام هست ترش و کوچیک من انقدر دوست دااارم میرم برمیدارم میشورم میخورم اصن نمیذارم گوجه هامو املت کنن 😅😅😅

 

اینجام باغچه اِس پِس هست با درختای نمیدونم توته ؟🤔🤔🤔

 

اینجا آسمون روستاس که کلاغا با حضورشون عکسو قشنگتر کردن 😊😊😊

 

 

خیلی کم بودن فک کنم شغال بیشتریاشون خورده باشه شغالم داره روستا😷🙄😱

 

این دو عاشقم که تا خواستم عکس بگیرم رفتن کنار هم😅😅

 

این خیلی مهربونه دور خونمون شبا میچرخه چندسالللله چشماش قرمزه ولی مهربونه😁

 

از این یکی میترسم یه دو یا یک نمبدونم چقدر شده ولی خیلی نیست اومده یذره ازش میترسم 😟😟😟

 

میریم امامزاده ...💚💚💚

 

 

 

دیگه برگشتیم مشهد😎😎😎😎

 

 

 

 

سلاااااام خراسان من اومدمممممم🤩🤩🤩🤩🤩🤩

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

🌱🌱🌱

سلام توی بلاگفا گذاشتم عکسارو اگه تونستید برید اونجا آدرسشم هست 

فردا بعد از اینکه بیام میزارم اینجا اون پستو 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

چیدن گل زعفرون توسط بنده 😆😆

 

 

 

سلااام صبحتون بخیر 🥰

 

ساعت ۶ صبح عازم شدیم به زمینای بالا جهت چیدن گل زعفرون

 

اینارو خودم چیدما الان اومدم خونمون باز دوباره میرم بچینم شب عکسامو میزارم 😍😍😍

 

 

#روزمره های من 👻👻👻👻👻

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

گلای باغمون

 

سلااام 💜💜💜

عکس گلای باغمون اومدم روستامون بلاخره🥰🥰🥰🥰

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
Narges Banoo

😁😁وقتی بنده سوژه گیر میارم

خالم بنده خدارو ترسوندم میگه فک کردم کسی بغلم کرده چون از پشت دستام انداختم دور گردنش آخه چرا 🤣🤣🤣

برای پسربچه چهارساله چی پیشنهاد میدین ؟ بخرم

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Narges Banoo

دیرین دیربن من اومدم😄😄😄

سلااااام دوستای گل و جدیدم چطورین ؟

ساعت ورزش امروز ما با بچندتا از بچه ها نشستیم در مورد جن صحبت کردیم یکی میگفت من از جنا نمیترسم یکی میگفت زنعمومو جن دستشو گرفته یه چیزایی اصن من داشتم کم کم آب میشدم 😖

آخه این چه بحثی بود واقعا 😅😅😅

باز رسیدیم به بختک خداروشکر خاطرات عجیبی از بختک نداشتن که بنده متعجب بشم 😆😆 فقط احساس میکتم یا من خیلی میترسم یا اینا خیلی قدرت مقابله با اینجور چیزا رو خیلی دارن

یکی شون میگفت اومده پشت در بود از لای در داشته نگام میکرده رفتم برقو زدم گفتم برو حوصلتو ندادم😅😅😅

آخه واقعا چطوری ؟ شمام میترسین یا نه ؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo

موفقیت💫💫💫💫💫

#انگیزشے

 

💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢

 

💛🍀🌹موفقیت یعنی :

 

خندیدن به آنچه دیگران مشکلش میپندارند

 

❤🍀🦋موفقیت یعنی:

 

ازتجارب انسانهای موفق درس گرفتن

 

💚🌹🦋موفقیت یعنی :

 

خسته نشدن از مبارزه با دشواریها

 

🧡🍀🦋موفقیت یعنی :

 

همیشه جانب حق را نگاه داشتن

 

❤🍀🦋موفقیت یعنی :

 

اشتباه را پذیرفتن و تکرار نکردن آن

 

💛🍀🦋موفقیت یعنی:

 

باشرایط مختلف خود را وفق دادن

 

💚🌹🦋موفقیت یعنی

 

حفظ خونسردی در شرایط دشوار

 

🧡🍀🦋موفقیت یعنی :

 

از ناممکن ها ، ممکن ساختن‌‌‌‌‌‌

 

💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

🍡 ⋆ 🍭 🎀 𝒯😍𝒹𝒶𝓎 🎀 🍭 ⋆ 🍡

سلام بچه ها 

 

دینی رو گفته بودم هفته پیش ؟ ببینین ما شنبه آخرین ساعتمون تک زنگه یعنی یه هفته دینی یه هفته زبانه اون زنگ هفته میش امتحان بود بچهام گفتن زنگ آخر با شما دارین دبیرم درس داد ولی تو دفتر که میره میفهمه امروز ساعت آخر با ما نداره امروز اومدددد

 

واااااای 🤬🤬🤣🤣🤣🤣

 

دبیر _ مگه شما هفته پیش نگفتین ساعت آخر با ما دارین ؟ 😤😤😤

 

بچه ها _ خا..

 

دبیر _ ساکت 😤😤

 

بچه ها _ نه ما واقعا فک کردین با شما داریم 

 

دبیر _ خب حالا یه ربع بخونین تا امتحان بگیرم 🙄🙄🙄

 

هیچی دیگه امتحان گرفتن ولی خوب زود یادشون رفت دبیر خوبیه 

 

فنون یعنی در حد عالی عالی نه ولی خوب دادم آخه یکم سخته هنوز بخوام نکته زبانی و ادبی مشخص کنم و متن تحلیل کنم 

 

دفاعیم خوب دادم فقط از دو و نیم شدم دو گفتم که اینجوری نوشتم چشم نخورم 😆😆😆

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

امام زمانم♥️♥️

 

 

چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا

 

دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا

 

+++

 

قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد

 

نرگس مست کجا همدمی خار کجا

 

+++

 

سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست

 

ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا

 

+++

 

منتی بود نهادی که خریدی ما را

 

رو سیه برده کجا میل خریدار کجا

 

+++

 

هر کسی را که پسندی بشود خادم تو

 

خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا

 

+++

 

کاش در نافله‌ات نام مرا هم ببری

 

که دعای تو کجا عبد گنه‌کار کجا

 

+++

 

مهر من گر که فتد در دل تو می‌فهمم

 

شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا

 

+++

 

به خدا چون دل زهرا نگران است دلم

 

یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا

 

+++

 

کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین

 

زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا

 

+++

 

یاد گیسوی رقیه جگرم می‌سوزد

 

دست عباس کجا پنجه اغیار کجا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Narges Banoo

💚💚💚

چه پست بلندی شد 😅😅😅😅 دیگه اگه چشماتون درد گرفت ببخشید

 

هنوز پست امام زمانم مونده 😊😊😊💚

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Narges Banoo