خدایا حس میکنم غمامون از شادیامون جلو زده مثه یه مسابقه دو که داره به شادی پوزخند میزنه 

دیدی زدم جلو😏حالا هی بدو 

انقدر که غمش رو دل مونده مثه یه سایه تیره که تاریک کرده و راهو نمیبینیم 

هممون یجور دغدغه داریم یکی کارش یکی خانوادش یکی خودش... همشم میشه زندگی 

اینروزا با یه جرقه خوشحال میشیم انگار منتظریم یه اتفاقی بیافته مثله برف امروز شاید خیییلی سرد بود بلاخره عروس خانوم از راه رسید شهر سفید پوش شد 

لبو فروش سر محلو ندیدم ولی یه حسی تو دلم جوونه زد اینکه همیشه باید خوش بود 

باید بال هامو آماده پرواز کنم با یکی نمیشه رفت که 

اونوقت اوج میگیرم اوج گرفتن قشنگه وقتی تو آغوش خدا باشی دیگه نا نداری ولی جاش یه آغوش باحال داری که خستگیت یادت بره 

یجا خوندم این دنیا سالن آزمون وقتی ازش میای بیرون فقط باید بشینی تا جواب آزمون برسه

یکی از  دوستام چند وقت پیش بیمار شد خیلی درد کشید باباش خیلی غصه خورد کلا یدونس همسن منه ولی خب کامل خوب نشده عمو یروز خوب میشه غصه نخور 

دوست دوستم امروز تولدشه ولی نیست تو این دنیا تولدش مبارک دوست عزیزم بهت تسلیت میگم 

کاش امام زمان بیاد تموم بشه دیگه رنگ خوشبختی رو ببینیم 

کی می آیی آقا ؟ کی ؟ 💔😥