🥿🥿🥿

 

بابام یه دوست کفش فروشی داشت خیلی وقتا اونجا کفش میخریدیم آخرین تصویرش تو ذهنم این بود یه کفش صورتی برام آورد حتی تو کفشم شکلاتم گذاشت 🥲💕

 

🍬🍬🍬

 

یه دوست دیگم هنوز بهم شکلات میده 😅😅😅

 

آقا من بزرگ شدم بس کن این عادت دیرینه فک کنم میخواد حلالش کنم بابت ممدقلی هایی که میاورد منو زهر ترک میکرد حلال کردم ولی شما شکلات بده شکلات خوبه 😂😂😂

 

🚲🚲🚲

 

یه دوچرخه صورتی داشتم تام و جری بود میرفتم پشت بوم انقدر با سرعت میرفتم که به راحتی میتونستم از پشت خودمون جهش بزنم پشت بوم همسایه بغلی مامانم یه بار اومد بالا ببینه چه خبره 😅😅😅

 

این دوچرخه رفت دست محمدرضا که قشنگ اسکلتش کرد بعد داد به محمد مهدی همون کله قندی رفته آبیش کرده چرخ سواری میکنه 💙😁

 

خالم میگه دم نونوایی گفتن چرخش از کجاست ؟ نمیفروشین ؟ خیلی خوبه نمیدونن که اون از منه بدبخته داره نسل به نسل دست به دست میشه😂😂😂

 

اسکوترم دارم ولی این چون هدیه اس نمیدم باشه برام خودم 😂😂😂

 

🙅🏻🙅🏻‍♀️

 

پسرعمو محمد تو روستا بود قرار بود با ما بیاد عمو زنعمو زودتر رفتن من بچه بودم اون موقع تو راه حوصلم سر میرفته سرگرم میشدم اگر کسی تو ماشین بود .

 

سرگرم شدنم به قیمت ناخن های کشیده رو بازوم تموم شد 😂😂😂

 

اون موقع ناخمای اون بلند بود من کوتاه با اون چنگاش منه بچرو ناخن کشی میکرد خجالتم خوب چیزیه حیف نامحرمیم وگرنه انتقاممو ازش میگرفتم 😂⚔🔫

 

 

یه بارم همین آقا میخواست خواهرمو صدا کنه هی میگفت خانوم خوشبخت خانوم خوشبختتت😐😐

 

خوشبخت فامیل مستعاره ها 🌱

 

بعد حالا ما سه تا خانوم خوشبخت😂😂😂نمیدونیم کیو میگه

 

آخرش دید کسی جوابگو نیست گفت خانوم فاطمه خوشبخت

 

ولی من رفتم گفت دخترخالت کارتون داره 😐👊💥

 

 

حالا پسرعمه 👦🏻👧🏻

 

بابام نون سنگک بزرگه خب گرفت داد پسرعمم ساندویچ کنه تو راه ولایت بودیم😂😂

 

اینم با حوصله تر از همه خیلی راحت یه نون سنگک ساندویچ کرد داد بابام😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

 

حالا این پشت فرمون جا نمیشد باز دوباره ویرایش کرد تنظیمات ساندویچو 😄😄😄مگه مجبوری آخه

 

از کارشم که سوال میکنن میگه میرم تو عرودگاه اینایی که کسی ندارن باهاشون خداحافظی میکنم همراهی میکنه😂😂😂

 

 

🧕🧕🚘

 

اون موقع رمان میخوندیم همین عید رو میگم بعد تحت تاثیر بودیم 😆😆😆

 

بعد سر جوب که عکسش هست توی گردشگری و.. پست کردم میتونین ببینین

 

نشسته بودیم بعد من گفتم الان یه ون مشکی میاد میبرتمون بعد دوتا جوون خوشتیپ میان میگم طلبکارن خلاصه توهمات بنده که آشنایی دارین 😁😁😄

 

گفتنش همانا یه ماشین شاستی بلند سیاه اومدن همانا😂😂😎😎

 

حالا با اون دمپایی های رنگی پریدیم تو خونه بند های خدا آدرس میخواستن🤣🤣🤣

 

گرچه تمام ویژگی های توهم منو داشتن همه پسر جوون بودن ولی خب ما تو همون توهمم به ویژگی های ظاهری هم توجه کردم واقعیت دیگه خیلی دور از ذهن من بود همسن برادر من بودن اونا بعد دخترخالم داشت رد میشد بیاد تو خونه پرسیدن گفت من نمیشناسم رفتن 😄😄😄😄

 

 

👦🏻

 

یه بارم اخوی تعریف میکرد میخواسته بارفیکس بزنه از میله بعد این تحمل وزنشو نداشته میوفتن خودشو بارفیکس فرود میان رو زمین 😂😂😂

 

زن داداشم تو نماز کنترل میکرده نخنده آخه کی کله سحر بارفیکس میزنه 😂😂😂