امروز ساعت یازده از خواب پاشدم حالا بابام 

بابا _ پاشو ... پاشو نرگس پاشو وخی ........😁😁😁

جمعه پیش بابا بیدارم کرد با خودم گفتم امروز پتجشنبس چرا بابا هفت صبح منو بیدار میکنه یادم اومد عههههه شنبس 😂😂😂

خلاصه مادرجان آش درست میکنه پدر عزیز هم در تهبه پفیلا با شکست مواجه شد😅 و قابلمه ها سیاه شد مامان همرو ریخت بیرون 😂😂😂

هر رشته که مامان میریخت تو آش صلوات بلند میفرستاد ماعم میفرستادم به نیت 

تعجیل در ظهور مولا صلوات بفرست😍😍😍💚💚

مامان از انبار دوتا کتاب کمک درسی برای نیما آورد عکسش فرستادم براش

نیما _  اینا چیه ؟

_ عسک عشقم 😂😂😂

نیما _ بی تربیت 😂😂

_ دوسش دری ؟ 

جوابم نداد دیگه 

نماز خوندم مامانم میگه روی مهر یچی بنداز چون اجنه میان صورتشون فک کنم به تربت امام حسین ( ع)میزنن نشستم چندتا تست دینی زدم

مامان داشت به تیپ بابا گیر میداد 

مامان _ همه برادرات عوض شدن شوهرمن عوض نشد😄😄

بابا _ میخوای شوهرتو عوض کن 😂😂

مامان _ نهههه😄

محاوره خوبی دارن باهم اصن عشق موج میزنه 😍😍😍😅

بچه ها یه سوال بپرسم 

شما پرتقال ترش و نارنگی کوچیک دوست دارین ؟ 

یا شیرین باشه ؟ 

من ترش دوست دارم ولی همیشه شیرینا گیر من میافته 

پری روز یکی اوند برای کابینتامون نوید همچین سوال میکرد ازش احساس میکردم کهنه کار در زمینه کابینته آخرشم که آقاهه رفت 

نوید _ دره گرون مدهههه بابا مو قیمتاشه دروم 😆

‌الانم رنگای کابینت آورده بابا ببینه کارشم عوض کرد رفت پیش همشهریمون 😂😂😂

جمعه داره خوب میره واییییییی آش داریم😍😍😍