خوش گذشت ولی رسما کوفتم شد چون مریض شدم اصن نه رفتم برف بازی فقط یه بار رفتم خونه مادرجونم دیشبم تا صبح ده بار هی پاشدم هی خوابیدم😭🤕

 

تا پای من اونجا باز شد هوا شروع کرد برف شادی ریخت از خوشحالی😐🙄

 

فک کنین من رفتم یه نماز خوندم اومدم دیدم برف ریز ریز خیلی عصبانی چند دیقه ام کنار ماشین تا بابا بیاد یخ زدم

 

جاده یخ زده بود ماشینا اسکی میرفتم یه ماشین جلو ما افقی شد😂😂

 

ولی بعد درست شد رسیدیم خونه خوابیدیم فرداش رفتم برای عملیات نظافت کاری که آخرین بازیدید من بود تا امروز بعد از ظهر دیگه نرفتم تو اون خونه

 

هی دارم میگم فردا نرم مامانم میگه نههه باید بری اصن میبرمت میگم این مریضه این اینجوری این اونجوری ببین تو هر هفته یه روز نمیری ای بابا اصن نرو کلا

 

😂😂😂😂

 

راستی انقدر ا..اکبر کردیم مهدی و محمد مهدی و سجاد مامانم و فاطمه و کوثر منو خاله اصن روستارو رو سرمون گذاشتیم😆😆😆😆

 

دعا کنین خوب شم خیلیییی بده اه اه اه 😬🤒😬🤒

 

 

 

من شنبه اومدما فقط چون مریض بودم  دیر پست کردم اینجا