دیروز آخرین امتحان این هفته رو دادیم بعد دیگه خیییلی گرم بود 🥵🥵🥵

منتظر اتوبوس شدیم با یگانو ستایشو فاطمه الناز تا ایستگاه اومدیم ما اومدیم ایستگاه اینوری اونا موندن

بعد یکم فاطمه اومد اینور

فاطمه _ میخوام برم اداره آب ناحیه سه نمیدونم کجاست ؟

_ میخوای بری قبض پرداخت کنی ؟

فاطمه _ نه برای طرح اگو

_ بعد میخای بری چی بگی ؟😂

فاطمه _ نمیدونم

_ با این لباس مدرسه اصن آدم حسابت نمیکنن

الناز _ حتی نمیدونی میخوای بری چی بگی ؟😂

الناز پیدا کرد رسالت ۳۳

_ عه این جایه مایه

الناز _ کجا ؟

_ ما اینوریم این اینور باید بره

یه خانومه ایم اونجا واستاده بود یجوری نگا میکردن فک میکردم کم داریم ما 😅

دیگه سوار اتوبوس شدیم چهار راه گاز پیاده شدیم حالا این فاطمه هر چهار قدم میگه چهار گاز کجاست😂😂

_ بابا انا همینجا چهار راه گازه

الناز _ نگا اینجارو میبینی ؟ اینجا چهار راه گازه

فاطمه _ چهار راه چیه ؟

_ ...چهارراه نرگس ..نرگس میفروشن 😐😐😐

یعنی میخواستیم بزنیمش

حالا به سر خیابون که به خونمون میرسه رسیدیم مامان الناز زنگ زد پرسیدیم گفت جای رضا کالباس 😂😂😂😂

بعد گفتیم رضا کالباس کجاست ؟

گفت جای خرازی میلاد

انقدر مسخره بازی در آوردیم انقدر سربه سر فاطمه گذاشتم که تشکر نکن نقدی جبران کن 😂😂😂

من اومدم خداحافظی کنم برم خونمون خیلی شیک منو منحرف کردن رو به بالا

_ من چرا بیام ؟

الناز _ ینی من اینهمه راه تنها برم

حالا فاطمه باهاش بودا حالا یک کوچه خلوتی بود وای🙄🙄🙄🙄

_ ببین مقنعت بکش جلو اصن توجه نکن به کسی فقط گاز بده قان قان قااان😂😂

النازم بهش شوکر داد نحوه استفاده گفت و رفت

ما دوتاعم برگشتیم خونه هامون

تو راه به فاطمه گفتم نمیشه تو هر روز بری اداره آب باهم بریم و بیایم 😂😂😂